در عرفان و تصوف ايراني- اسلامي هفت شهر عشق و هفت حال صوفي را داريم. از طرفي جالب‌ترين ارتباط ميان عدد هفت و عدد چهل در طول دوره آبستني انسان مشخص مي‌شود. اين دوره در حدود 280 روز و معادل با 40*7 است. گويي براي به دنيا آمدن يک موجود انساني، انسان ديگري بايد هفت مرتبه، چله‌نشيني کند. تا اين جا متوجه شديم که هم عدد 7 و هم عدد 40در ارتباط با مراسم راز ورزانه و عرفاني هستند. و اين موضوع مطلب تقدس زمان را براي ما روشن‌تر مي‌کند. قابل ذکر است که بيشتر تقدس‌ موضوع با رازآميز بودن آن در ارتباط است و اين رازآميزي‌ها در اکثر مواقع با علم نجوم و ستاره‌شناسي در ارتباط تنگاتنگ است. حال آمادگي اين را داريم که در رابطه با شب چله بيش تر سخن بگوييم. مراسم شب چله در هنگامي برگزار مي‌شود که قرار است ماه تازه‌اي به نام “دي” آغاز شود. واژه “دي” درحقيقت صفت خداي يگانه و بزرگ، اهورامزدا در دين زرتشت است. دي از مصدر “دا” به معني آفريدن، ساختن، بخشودن و دادن است که پسوند فاعلي “تره” گرفته و به “داتره” و در ادامه به داتار و دادار تبديل شده است. واژه “دي” همچنان در ارتباط با “دئوه” است. دئوس يا ديائوس (خداي باستاني آرياييان) و ديو (dieu) به معني خدا در زبان فرانسه نيز با واژه “دي” بي‌ارتباط نيستند. اين موضوع نيز قابل تامل است که با اين‌که “دي” نام هيچ يک از امشاسپندان يا ايزدان آيين زرتشتي نيست، اما در هر ماه، سه روز به نام “دي” نامگذاري شده است و نتيجه مي‌گيريم که “دي” از اهميتي فوق‌العاده برخوردار بوده است. در رابطه با ماه دي و آغاز زمستان، برخي نيز عقيده دارند که واژه “دي” از واژه zayan”“ اوستايي به معناي زمستان ريشه گرفته است. ماه سي روزه زرتشتي به چهار بخش مي‌شده است که در آغاز نخستين بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش ديگر نام “دي”، قرار داشته است و اين چيزي شبيه به تقسيم ماه به هفته سامي است. به اين ترتيب، هر ? بخش ماه به نام خدا آغاز مي‌شده است: اول ماه به نام اورمزد، هشتم و پانزدهم و بيست و سوم ماه به نام دي. هر يک از اين چهار روز معرف آغاز هفته‌اي تازه در ماه است و براي آن که دي‌ها با هم اشتباه نشوند، هر يک از آن‌ها را با نام روز بعد همراه مي‌کنند و بدين گونه، روز هشتم را دي به آذر، روز پانزدهم را دي به مهر و روز بيست و سوم را “دي به دين” مي‌نامند. به قولي، نخستين روز از ماه “دي” را به نام “خرم‌روز” نيز ناميده‌اند. روزي که با پشت سر گذاشتن طولاني‌ترين شب و طلوع مجددخورشيد، شايسته جشن و شادي بوده است. با اين توضيحات، متوجه مي‌شويم که شب چله، آغازي بر ماهي نو است که نام آن ماه به نام خدا متبرک شده است. شايد اعتقاد بر اين بوده که، در اين هنگام از سال که با انقلاب زمستاني همراه است، کوتاهي روزها و بسياري سرما زندگي مردم و جانوران را با نگراني روبرو مي‌سازد و تنها خداوند مي‌تواند آن‌ها را در امان نگه‌ دارد. از سوي ديگر همه کارهاي کشاورزي و بيشتر کارهاي دامداري تعطيل است و بهترين راه براي گذراندن اين شب‌هاي بلند و سرد نيايش به درگاه خداوند است. جواب اين سوال که چرا ايرانيان شب چله، بلندترين شب (ظلماني‌ترين زمان) سال را جشن مي‌گرفتند، به اين موضوع که بعد از سپري شدن اين شب، شب‌ها کوتاهتر و روزها بلندتر مي‌شوند، بي‌ارتباط نيست. در بالا، از آيين مهر سخن به ميان آورديم، زيرا که آيين‌ شب چله با تولد مهر بي‌ارتباط نيست. مهرپرستي به زعم اسطوره شناسان، آييني راز ورزانه و عرفاني بوده و به همين خاطر هم با عدد هفت و هم با عدد چهل در ارتباط بوده است. واژه “مهر” چندين معني دارد. مهر علاوه بر اين‌که به عنوان يکي از ايزدان (ايزد روشنايي و عهد و پيمان) در ايران باستان پرستش مي‌شد، به معناي اولين فروغ و پرتوهاي خورشيد در هنگام قبل از طلوع از آن ياد شده است. همچنين ماهي به نام مهر و روزي به نام او در هر ماه وجود دارد (روز شانزدهم هر ماه). @olloomeGharibe