وهابیان، متوسل شدن به ذات اولیاء الهی را امری ممنوع و حرام تلقی کرده اند[۱] حال آنکه جمهور عالمان فریقین همواره با استناد به ادله فراوانی که در این باره وجود دارد، بر مشروعیت توسل به اشخاص صالح تاکید می کنند. به عنوان نمونه، برخی از ادله روایی که ابن حجر هیتمی از عالمان نام آور اهل سنت در جهت اثبات مشروعیت توسل به ذات اولیاء الهی بدان تمسک کرده است، عبارتند از: «ما اخرجه الحاکم و صححه انه (صلی الله علیه وآله) قال: لما اقترف آدم الخطیئه قال یا رب اسالک بحق محمد (صلی الله علیه وآله) الا ما غفرت لی، فقال یا آدم کیف عرفت محمدا و لم اخلقه؟ قال یا رب انک لما خلقتنی بیدک و نفخت فیّ من روحک رفعت راسی فرایت علی قوائم العرش مکتوبا لا اله الا الله محمد رسول الله فعرفت انک لم تضف لاسمک الا احب الخلق الیک، فقال له الله تعالی صدقت یا آدم انه لاحب الخلق الیّ ان سالتنی بحقه فقد غفرت لک و لولا محمد لما خلقتک. و اخرج النسائی و الترمذی و صححه ان رجلا ضریرا اتی النبی (صلی الله علیه وآله) فقال ادع الله ان یعافینی؛ قال ان شئت دعوت و ان شئت صرت فهو خیر لک؛ فقال فادع؛ فامره ان یتوضا فیحسن وضوءه، فیدعوا بهذا الدعاء: اللهم انی اسالک و اتوجه الیک بنبیک محمد (صلی الله علیه وآله) نبی الرحمه یا محمد انی اتوجه بک الی ربی فی حاجتی لیقضی لی اللهم شفعه فیّ. و صححه البیهقی و زاد فاقام و قد ابصر. و روی الطبرانی بسند جید انه (صلی الله علیه وآله) ذکر فی دعائه بحق نبیک و الانبیاء الذین من قبلی. و لا فرق بین ذکر التوسل و الاستغاثه و التشفع و التوجه به (صلی الله علیه وآله) او بغیره من الانبیاء کذا الاولیاء وفاقا للسبکی و ان منعه ابن عبدالسلام لانه ورد جواز التوسل بالاعمال مع کونها اعراضا فالذوات الفاضله اولی. و لان عمر توسل بالعباس رضی الله عنه فی الاستسقاء و لم ینکر علیه. »[۲] ابن حجر هیتمی در عبارت فوق، به ۴ روایت که در کتب روایی محدثین اهل سنت نقل شده اند، اشاره کرده است. این ۴ روایت عبارتند از: ۱: توسل حضرت آدم (علیه السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) حاکم نیشابوری چنین نقل می کند: هنگامی حضرت آدم (علیه السلام) مرتکب ترک اولی شد، خطاب به خدای متعال عرض کرد: خداوندا بحق حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) از من درگذر؛ ناگفته نماند حاکم سند این روایت را تصحیح کرده است. ۲: روایت عثمان بن حنیف ترمذی و نسائی روایت کرده اند: شخصی نابینا محضر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) مشرف شد و از ایشان خواست تا برای شفای چشمانش دعا بفرماید. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پس از اصرارهای این شخص، به او تعلیم فرمود تا اینگونه دعا کند: خدایا به واسطه پیامبرت حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) از تو می خواهم و رو به سوی تو آورده ام تا حاجتم را روا کنی. شایان ذکر است ترمذی و بیهقی این روایت را روایتی صحیح می دانند. ۳: دعاء پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) طبرانی با سندی نیکو نقل می کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در دعایش بدین صورت توسل کرده است: «بحق نبیک و الانبیاء الذین من قبلی» ۴: توسل عمر به عباس عموی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در برخی دیگر از مصادر حدیثی نقل شده است که عمر بن خطاب در هنگام قحطی، به عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله)، توسل کرده است و هیچ کس نیز عمر را به جهت التزام به چنین توسلی، مذمت نکرده است. افزون بر ۴ روایت فوق، ابن حجر هیتمی همچنین می نویسد: هنگامی که طبق روایات واصله، توسل به اعمال صالحه جایز است، پس به طریق اولی توسل به ذوات اولیاء الهی نیز جایز خواهد بود. ۱.العثیمین، محمد بن صالح، { فتح ذی الجلال و الاکرام، ج ۲، ص۴۵۶، المكتبة الإسلامية للنشر والتوزيع،چاپ اول، ۱۴۲۷ ه‌ق. ۲. هیتمی، ابن حجر، حاشیه العلامه ابن حجر الهیتمی علی شرح الایضاح فی مناسک الحج للامام النووی، ص۵۰۰، بیروت، دارالحدیث، بی تا. 📌اصل سند