روایت هم حسن است چنانچه البانی ذیل این روایت آن را تصحیح کرد[۲۴]. لام در «لام سعد» برای جهت انتفاع است یعین ثوابش برای ام سعد است و الا هدف و غایت این کند چاه برای خداوند متعال است و سعد بن عباده با این بیان مشرک نشده چون لام برای جهت انتفاع است نه غایت. بنابراین اگر کسی ذبح بکند برای نبی، این برای جهت انتفاع است نه این که غایت و هدف نبی باشد. علمای اهل سنت هم به این نکته تذکر دادند که لام در «الذبح للنبی» برای جهت انتفاع است نه این که کسی نبی (صلی الله علیه وآله) را رب یا اله بداند چنانچه قضاعی شافعی می گوید: «من استخبر حال من يفعل ذلك من المسلمين وجدهم لا يقصدون بذبائحهم ونذورهم للأموات إلاّ الصدقة عنهم وجعل ثوابها لهم»[۲۵]؛ هركس كه حال كسي كه از مسلمانان اين كار را انجام مي دهد، مورد مطالعه قرار دهد در مي يابد كه ايشان از نذر و قرباني خويش براي مردگان غير از صدقه دادن از ايشان و فرستادن ثوابش براي آنها قصدي ندارند. داود بن سلیمان نقشبندی در رد بر وهابیت تکفیری هم به این نکته اشاره کردند[۲۶]. حتی بن عثیمین وهابی هم می گوید: «إذا ذبح الإنسان خروفاً أو غيره من بهيمة الأنعام ليتصدق به عن شخص ميت فهذا لا بأس به … فيجب التفريق بين المقصدين: فإذا قصد بالذبح أن يتصدق بلحمه ليكون ثوابه لهذا الميت فهذا لا بأس به»[۲۷]؛ اگر کسی گوسفند یا حیوان دیگری را ذبح کند تا از طرف میت صدقه بدهد، اشکالی ندارد … پس باید بین این دو قصد، فرق گذاشت: اگر قصد دارد با ذبح، گوشتش را صدقه بدهد تا ثوابش به میت داده شود، اشکالی ندارد. اما این که بن عثیمین می گوید: ذبح عبادت است و برای تقرب به خداوند است و اگر برای تقرب و تعظیم غیر خداوند (مذبوح له) انجام قرار گیرد، شرک اکبر است. در پاسخ گفته می شود: اولا: این کلام بن عثیمین (عبادت بودن ذبح به صورت مطلق) با عبارات دیگرش که بیان شده نمی سازد یعنی بن عثیمین دچار تناقض شده: از یک طرف می گوید ذبح عبادت است و برای غیر خداوند واقع نمی شود از طرف دیگر می گوید ذبح برای مهمان و ولیمه عروسی و تجارت و خوردن واقع می شود در حالی که ذبح برای مهمان و ولیمه عروسی و … برای تقرب به خداوند نیست بلکه احترام و اکرام غیر خداوند متعال است و این نشان می دهد ذبح به صورت مطلق عبادت نیست بلکه به نیت شخص بر می گردد. همچنین بن عثیمین چنانچه بیان شده قصد را دخیل در عبادت بودن ذبح می داند. از یک طرف می گوید ذبح به قصد تقرب به خدا واقع می شود و از طرف دیگر می گوید ذبح برای نبی یا ولی به عنوان این که ثوابش به آن مرده برسد جایز است. ثانیا: برخی از اعمال (نماز، روزه و …) ذاتا عبادت شمرده می شود و جزو امور تعبدی هستند و بدون نیت و قصد قربت، تکلیف به این عمل ساقط نمی گردد و برخی از اعمال (دفن میت، نجات دادن غریق، طهارت لباس، احترام به پدر و مادر و ذبح و …) جزو امور توسلی شمرده می شوند و عمل بدون نیت و قصد تقرب، واقع می شود و دائر مدار قصد قربت ونیت نیست و زمانی عبادت شمرده می شود به نیت قصد قربت عمل شده باشد. شاطبی می نویسد: «إِنَّ الْأَعْمَالَ بِالنِّيَّاتِ، وَالْمَقَاصِدَ مُعْتَبَرَةٌ فِي التَّصَرُّفَاتِ مِنَ الْعِبَادَاتِ وَالْعَادَاتِ، وَالْأَدِلَّةُ عَلَى هَذَا المعنى لا تنحصر. وَيَكْفِيكَ مِنْهَا أَنَّ الْمَقَاصِد تُفَرِّقُ بَيْنَ مَا هُوَ عَادَةٌ وَمَا هُوَ عِبَادَةٌ، وَفِي الْعِبَادَاتِ بَيْنَ مَا هُوَ وَاجِبٌ وَغَيْرُ وَاجِبٍ، وَفِي الْعَادَاتِ بَيْنَ الْوَاجِبِ وَالْمَنْدُوبِ، وَالْمُبَاحِ وَالْمَكْرُوهِ وَالْمُحَرَّمِ، والصحيبح وَالْفَاسِدِ، وَغَيْرِ ذَلِكَ مِنَ الْأَحْكَامِ، وَالْعَمَلُ الْوَاحِدُ يُقْصَدُ بِهِ أَمْرٌ فَيَكُونُ عِبَادَة، وَيُقْصَدُ بِهِ شيء آخر، فلا يكون كَذَلِكَ، بَلْ يُقْصَدُ بِهِ شَيْءٌ فَيَكُونُ إِيمَانًا، وَيُقْصَدُ بِهِ شَيْءٌ آخَرُ فَيَكُونُ كُفْرًا، كَالسُّجُودِ لِلَّهِ أَوْ لِلصَّنَمِ»[۲۸]؛ اعمال به نیّت‌ها بستگی دارد، و مقاصد در عبادات و عادتات که از تصرفات هستند معتبر می‌باشد و دلایل بر این معنا در شمار نمی‌آید و از آن دلایل همین برای تو کافی است که: مقاصد بین واجب و مندوب و مباح و مکروه و حرام و صحیح و فاسد و دیگر از احکام، فرق می‌گذارد. و یک نوع عمل است و با آن قصد امری می‌شود و عبادت محسوب می‌شود و از همان عمل قصد چیز دیگری می‌شود و عبادت محسوب نمی‌شود، و یا از آن عمل قصد چیزی می‌شود و ایمان محسوب می‌شود و از همان عمل قصد چیز دیگری می‌شود و کفر محسوب می‌شود؛ مانند سجده برای خداوند و برای بت.