به دیده اشک و به دل داغ و آتشی بر جان دوباره لاله‌ی غرق به خون و خوزستان خبر رسید، که شهرم پر از شقایق شد چگونه سوختنم را نشان دهم به زبان فغان ز این‌همه ظلم و فغان ز این همه درد بگو شده به کدامین گناه کشته کیان اگرچه شهر من امروز هست صاحب‌عزا ولی سیاه نموده به تن، همه ایران به شمر و حرمله‌های زمان بگو این است پیام مردم ایذه به داعشی صفتان دیار ماست دیار دلیر مردان و درون تک تک ما غیرت علی مردان ببین سیاهی جوقای بختیاری‌ها که ریشه‌های ستم برکنند از بنیان به هرکه آب بر این آسیاب ریخت، بگو فروخت غیرت و ناموس خویش را ارزان اگرچه قامت شهرم ز غم خمیده ولی جلوی ظالم، سر خم نمی‌کند آسان شاعر: © 🔶🔹 امید و تلاش 🔹🔶 🔴 لینک عضویت ⇩⇩⇩ https://eitaa.com/omid_o_talash