✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
🍀
#سبک_زندگی را از
#نهج_البلاغه بیاموزیم (۱۴۲)🍀
💎بخش دهم
ادامه شرح دهمین فراز اندرزهای حکیمانه امام علی علیه السلام پیرامون هوای نفس در حکمت ۲۱۱ نهج البلاغه
در حديث ديگرى در همان كتاب از همان بزرگوار نقل شده است كه فرمود:
«حَرامٌ عَلى كُلِّ عَقْلِ مَغْلُول بِالشَّهْوَةِ أنْ يَنْتَفِعَ بِالْحِكْمَةِ;
بر تمام عقل هايى كه در چنگال شهوت اسيرند حرام است كه از علم و دانش بهره مند شوند».
به يقين عقل ها متفاوت اند;
بعضى به اندازه اى نيرومندند كه هيچ انگيزه اى از هواى نفس نمى تواند بر آن چيره شود
و گاه چنان ضعيف است كه با مختصر طغيان شهوت از كار مى افتد،
همان گونه كه هواى نفس نيز درجات و مراتب مختلفى دارد و بدترين چيز آن است كه حاكمان يك جامعه عقلشان در اسارت هواى نفسشان قرار گيرد و جامعه را به سوى بدبختى پيش برند و دين و دنياى مردم را ملعبه هواى نفس سازند.
در اين زمينه مرحوم مغنيه در شرح نهج البلاغه خود داستان عجيب و تكان دهنده اى از ابن خلكان در كتاب وفيات الاعيان در شرح حال قاضى ابويوسف كه از علماى اهل سنت و از دوستان ابوحنيفه بود نقل مى كند كه:
عيسى بن جعفر (از فرزندان منصور دوانيقى) كنيز بسيار زيبايى داشت كه هارون الرشيد دلباخته او شد. هارون از عيسى خواست كه آن كنيز را به او ببخشد يا بفروشد.
عيسى كه علاقه مند به آن كنيز بود نپذيرفت و گفت:
من سوگند ياد كرده ام به طلاق و عتاق (منظور طلاق همه همسران و آزادى تمام بردگان خود) و صدقه دادن جميع اموالم اگر آن را به كسى بفروشم يا ببخشم. (اهل سنت معتقد بودند كه اگر كسى چنين سوگندى ياد كند و مخالفت كند تمام اموال او صدقه مى شود و تمام زنانش از او جدا و كنيزان و غلامانش آزاد مى گردند مطلبى كه در فقه شيعه شديداً با آن مخالفت شده است).
هارون الرشيد او را تهديد به قتل كرد او تسليم شد ولى مشكل قسم بر فكر او سنگينى مى كرد.
هارون گفت:
من مشكل را حل مى كنم.
به دنبال ابويوسف فرستاد و گفت:
يك راه حل شرعى براى اين مسئله پيچيده جهت من پيدا كن.
ابويوسف به عيسى بن جعفر گفت:
راه حلش اين است كه نصف آن را به هارون ببخشى و نصف آن را به او بفروشى و در اين صورت مخالفتى با سوگندت نكرده اى، زيرا نه تمامش را فروخته اى و نه تمامش را بخشيده اى.
عيسى بن جعفر اين كار را انجام داد (و نيمى از آن كنيز را به صد هزار دينار به هارون فروخت و نيم ديگر را به او بخشيد) و كنيز را براى هارون الرشيد بردند در حالى كه هنوز در مجلس خود نشسته بود.
هارون به ابويوسف گفت: يك مشكل ديگر باقى مانده است.
ابويوسف گفت: كدام مشكل؟
گفت: اين كنيز قبلاً با صاحبش آميزش داشته و بايد يكبار عادت ماهانه شود و پاك گردد (تا عده او به سر آيد)
سپس اضافه كرد: به خدا سوگند (چنان ديوانه اين كنيزم كه) اگر امشب را با او به سر نبرم روح از تنم جدا مى شود.
ابو يوسف گفت: آن هم راه دارد. او را آزاد كن و سپس او را بعد از آزادى به عقد خود درآور، زيرا فرد آزاد عدّه اى ندارد.
هارون او را آزاد كرد و او را به نكاح خود درآورد (و با نهايت تأسف) تمام اينها در يك ساعت قبل از آنكه هارون الرشيد از جاى خود برخيزد انجام شد.
آرى هم حاكمان هواپرست و هم مفتيان دنياپرست اين گونه با احكام خدا بازى مى كردند.
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
https://eitaa.com/Omidezendegi 🌻
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿