فیل سفید یه پادشاهی برای یه پادشاه دیگه یه فیل سفید هدیه برد، این فیل خیلی غذا می‌خورد و هزینه نگهداری بالایی داشت، اون پادشاه به سختی زیادی این رو نگهداری می‌کرد و شکمش رو سیر می‌کرد. تا اینکه کشورش قحطی شد و مردم نمیتونستند شکم خودشون و سیر کنند اما پادشاه همچنان مراقب فیل سفید بود. مردم گفتند بابا ولش کن این و، ما مهم تریم یا این فیل، بکشش راحت شیم پادشاه میگفت این همه خرجش کردم این همه وقت نگهداری اش کردم حیفم میاد آخه خلاصه که دیگه غذا بهش ندادن و مرد و مردم و از قحطی نجات پیدا کردن این حکایت کسایی هست که ميدونند مسیری که اومدند اشتباه اونها رو به اون هدفی که میخوان نمیرسونه اما خب چون زحمت زیادی کشیدن و تا نصف راه و اومدن حیف شون میاد رها کنند این بزرگواران اگر جایی پاشون روی موز بره بخورن زمین احتمالا تا خونه سینه خیز میرن😂 @omkarrar