بسم الله الرحمن الرحیم
در جواب نامه سید مصطفی محقق داماد به مراجع تقلید
با سلام خدمت همه دغدغه مندان و دلسوزان جامعه اسلامی، در پاسخ روشنگرانه به نامه آقای مصطفی محقق داماد به مراجع عظام چند نکته به عرض می رسد:
1- نقطه تقابل مکتب اسلام و لیبرالیسم در بعد اجتماعی تقابل انسان محوری و خدا محوری است. مکتب اسلام و آموزه های همه انبیاء الهی در پی تحقق خدا محوری و عبودیت خدای یکتا در جامعه بشری است، در حالیکه لیبرالیسم و مکاتب انحرافی به دنبال خود محوری و آزادی از قید احکام دین هستند.
2- کسانی که در مقابل کشتار هزاران زن و کودک بی دفاع و آواره کردن میلیون ها انسان از خانه و سرزمین خود توسط سگ هار آمریکا و باند جنایتکار صهیونی دم فرو بسته و خفه شده اند، با مرگ ساختگی و مشکوک یک نفر در جلسه توجیهی پلیس فریادشان بر سر پلیس بلند می شود و در مقابل کار فرهنگی پلیس هم قد علم می کنند و اخیراً نیز در مقابل قانون ضعیفی که بعد از مدت ها آمد و رفت بین قوا و ارکان کشور به تصویب رسیده سینه سپر می کنند و خواهان مقابله با آن هستند.
3- آیا ایستادن در برابر اجرای قانون و شرع، چیزی جز خوش خدمتی به سگ خون آشام منطقه است که صریح و آشکار حمایت خود را از جریان ترویج بی بندوباری و هرزگی در جامعه اسلامی نشان داده است؟؟؟
4- ایشان نوشته است که دستور و آموزه نبوی است که: یسروا ولا تعسروا و بشروا ولا تنفروا. یعنی آسان بگیرید و سخت نگیرید و بشارت بدهید و نفرت ایجاد نکنید.
در پاسخ وی که ادعای اجتهاد دارند باید گفت که این آموزه یک حکم کلی است و حکم کلی هرگز نمی تواند در برابر جزئیات، مصادیق و استثنائاتی که حاصل سایر احکام و آموزه های شرع و قانون است بایستد. برای مثال آیا می توان حکم سارق یا حکم زانی یا حکم محارب و ده ها حکم دیگر را با این آموزه تعطیل کرد؟
دستور حجاب و قانون آن نیز از همین قبیل است.
5- اساساً حقوق عامه و مصالح جامعه مقدم بر حقوق و مصالح افراد است و هرگز مصالح عمومی فدای مصالح فرد نمی شود.
6- ایشان نوشته است: " کانون های قدرت و فساد در حال دامن زدن به اسلام هراسی و نشان دادن چهره ای خشن از آیین پیامبر رحمت(ص) هستند".
در پاسخ به ایشان و همفکران ایشان باید گفت: مقابله با اسلام هراسی دشمنان و خنثی کردن نقشه های آنان با عقب نشینی از احکام و قوانین اسلام حاصل نمی شود، بلکه با روشنگری و تبیین حاصل می شود.
7- اگر قوه مجریه مدعی است که آمادگی اجرای قانون عفاف و حجاب را ندارد و آن را غیرقابل اجرا و بر خلاف مصالح عامه میداند، وظیفه شما و امثال شماست که مسئولان این قوه را توجیه کنید تا وادادگی و تساهل خود را کنار بگذارند و مطیع امر خدا و ولایت امر باشند و قاطعانه دستورات شرع و قانون را اجرا کنند.
مسئولان قوه مجریه حق ندارند با قوانین مصوب برخورد سلیقه ای و گزینشی کنند، آن هم در اموری که خود کارشناس نیستند.
8- نوشته است: "تجربۀ عملی در پیگیری آنچه این قانون در پی آن است هم نشان داده است که رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر از جمله عدم توهین به کسانی که امر و نهی می شوند و رعایت حرمت و کرامت آنها در عمل ممکن نبوده است و بسیار اتفاق افتاده است که نه تنها آبرو و حیثیت شخص مورد امر و نهی که خانواده آنها نیز مورد تعرض قرار گرفته است".
اولاً این قانون هنوز اجرا نشده. پس کدام تجربه عملی؟؟
ثانیاً کجای این قانون توهین به مخاطب دارد؟
ثالثاً آیا کسی که حرمت شرع و قانون و حریم های عمومی را شکسته و کرامت اجتماعی را از بین برده و پا روی خون هزاران شهید اسلام گذاشته و با هرزه پوشی و برهنگی خود پیرو سگ خون آشام صهیونی و دشمنان اسلام شده، برای خود حرمت و کرامت و آبرویی گذاشته که حفظ شود؟ علاوه بر اینکه – برخلاف تفکر لیبرال ها و انسان پرستان- حفظ حرمت و کرامت جامعه و نظام اسلامی مقدم بر هر کرامت و حرمت دیگری است.
9- اگر این قانون – که البته ما نیز آن را کافی نمی دانیم – به نظر شما غیرقابل اجرا است و نتیجه عکس خواهد داد، شما و همفکرانتان تا کنون برای نهادینه شدن امر مقدس عفاف و حجاب در جامعه اسلامی چه اقدامی کرده اید و چه راهکارهای مفید و مؤثری ارائه داده اید و چه میزان نتیجه گرفته اید؟ یا شاید وظیفه خود را فقط مخالفت با قانون می دانید؟
10- ایشان نوشته است: "مکرراً از سوی مقامات عالی کشور در ملاقات با مسئولان کشوری تذکر داده شده است که موضوع حجاب باید از طریق فرهنگی پیگیری شود، نه با چوب و فلک؛ ولی تصویب این قانون، خلاف منویات و تذکرات مرجعیت است".
اولاً اجرای قانون با اجرای راهکارهای فرهنگی چه منافاتی دارد؟
ثانیاً جنابعالی و همفکرانتان و مسئولان کشوری چه میزان از راهکارهای فرهنگی را به اجرا گذاشته اید و چه میزان نتیجه گرفته اید؟
ثالثاً آیا راهکارهای فرهنگی در جلوگیری و رفع بزهکاری ها، تخلفات و جرائم اجتماعی کافی است و همه افراد را اصلاح خواهد کرد؟