💠 امام مهربان... ابو هاشم جعفرى گوید: روزى خدمت حضرت ابو محمد (علیه‌السلام) [امام حسن عسکری] رسیدم و در نظر داشتم که قدرى نقره از آن حضرت بگیرم تا از نظر تبرک، با آن انگشترى بسازم، خدمتش نشستم، ولى فراموش کردم که براى چه آمده بودم، چون خداحافظى کردم و برخاستم، انگشترش را سوى من انداخت و فرمود: تو نقره مى‏خواستى و ما انگشتر به تو دادیم، نگین و مزدش را هم سود بردى، گوارایت باد، اى اباهاشم! عرض کردم: آقاى من! گواهى دهم که تو ولى خدا و امام من هستى که با اطاعت از شما دیندارى خدا مى‏کنم. فرمود: خدا ترا بیامرزد، اى ابا هاشم! اصول‌کافی - باب حُجّت 📚 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه نکاتی از حدیثِ امروز، قابل برداشت است؟! 🔷 طرف، امام رو که دیده، کلاً یادش رفته برای چی اومده بود! ☺️ گفته بودم چو بیایی، غم دل با تو بگویم/ چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی! ♦️ مِهر امام با «بخشش پیش از درخواست»+ «زیادتر از نیاز، بخشیدن»، فهمیده میشود. 🔶 امام، نوع دینداری ابوهاشم را تأیید کرده‌اند. 🔎 در انتهای باب حجت کتاب شریف اصول کافی، از کارهای خارق‌العاده مثل پیش‌بینی‌ها و ذهن‌خوانی های امامان نمونه‌های فراوانی ذکر شده که گویا این موضوع از امام حسن عسکری (ع) زیادتر نقل شده است. تو هم دلت میخواد یکی رو ملاقات کنی که هم درد دلت رو بدونه هم به اذن خدا، درمانت کنه؟ امام فرموده‌اند خوب که باشی خود ما میایم به دیدارت...😢 «چند لحظه، تأمّل کنیم!🫀» روزی یک حدیث 👈 @onehadis