امام صادق (ع) دوست نزدیکی داشت که همیشه در خدمت امام بود و ایشان را همراهی می‌کرد. روزی همراه هم وارد بازار شدند. دوست امام (ع) غلامش را هم با خود آورده بود. مدتی در بازار گشتند و آنچه را که می‌بایست خریدند. ناگاه دوست امام (ع) غلامش را گم کرد؛ اما زود او را یافت و به او دشنام داد و «حرامزاده» اش خواند. امام صادق (ع) بسسیار تعجب کرد و دوست خود را سرزنش فرمود. صاحب غلام گفت: « این غلام، کافر است و از پدر و مادر کافر به‌دنیا آمده است. امام فرمود: «آنان به هر دینی که باشند، مطابق آن دین ازدواج کرده‌اند و این غلام نیز حلال‌زاده است. تو حق نداشتی به او دشنام بدهی.» 📚