تازه دانشگاهمو تموم کرده بودم و دوره دوساله با یکی از اساتید بیمارستان برداشتم.
استادم مجرد بود و جوون و این من و یکم معذب میکرد...درست شبی که خواستگار برام اومده بود، استادم سر لج افتاده بود و بهم مرخصی نداد و من و مجبور کرد شب کار بمونم😔نمیدونستم چیکار کنم از یه طرف خانواده ام فشار آورده بودن از یه طرف این استاد مغرور و لجبازم...روپوش سفیدم و در آوردم و همینکه مانتومو پوشیدم یهو با احساس اینکه کسی پشت سرمه قلبم هری ریخت با ترس برگشتم که...😱❤️🔥👇https://eitaa.com/joinchat/3279356058Cfda33c0c35سرگذشت زندگی منیکه بازیچه شدم😭💔