خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
مادر شوهرم،شوهرم و پر کرده بود و بهش به دروغ گفته بود که من بچه دار نمیشم😔 شوهرمم از سرکار اومد و شد بلای جونم، كمربندش رو تن ظريفم فرو ميومد❤️🔥
من لبم و گاز مي گرفتم تا صدام در نياد و صداى فريادش ناقوس مرگم شده بود:كه نمى تونى حامله بشى نه، كه نمى تونى برام وارث بيارى!! مى كشمت، تيكه تيكت مى كنم الهه... با خوردن سگك كمربند به شكمم و جاري شدن خون از زیر پام فهميدم همه چي تموم شد، شدت ضربه هاش بيشتر شد،مي زد و نمي دونست من حاملم مي زد و نمي دونست داره به آرزوش مي رسه و پدر ميشه، مي زد و نمي دونست خودش شده قاتل پاره تنش،لحظه اي بعد دست از زدنم كشيد انگار تازه نگاهش به خون روی لباسم افتادمتعجب گفت:_اين چيه؟!پوزخندي زدم و با نفرت زل زدم تو چشماش:_ بچت... پاهاش شل شد جلوي پام زانوم زد _چي؟...
💔👇
https://eitaa.com/joinchat/1154548639C66c6f270aa
سرگذشت زندگی عذاب اورم😔👆💔