روضه در کوچه پخش می شد . روضه خوان روی منبر رفت . خورشید هم صبح روی منبر کوه شروع کرد از سوز دل افاضه کرد در ختهای کوچه که برف روی آنها مانده بود شروع به اشک ریختن کردند ، انگار برف تا بش سر رفت زیر تابش خورشید و اشک درخت بود که انگار روی آجرهای کوچه میریخت برای ماجرای کوچه @onsbashahadatchoemamali