👇🏻🌹🌹👇🏻 رخت ها👕 را جمع کردم توی حیاط تا وقتی برگشتم بشورم. وقتی برگشتم،دیدم👁️ از جبهه برگشته و گوشه حیاط نشسته و رخت ها👕 هم روی طناب پهن شده! رفتم پیشش گفتم:الهی بمیرم مادر !'توبا دست✋🏻 چطوری این همه لباس👕رو شستی؟! گفت:مادرجون،اگه دوتا دست✋🏻 هم نداشتم،باز وجدانم قبول نمی کرد من خونه🏠باشم و شما زحمت بکشی. خاطره ای از مادر 🦋 ┌────✾💚✾────┐ @oshaghoolhasan └────✾💚✾────┘