🔹 علامه مصباح:«مشهورترين مکاتب اخلاقی مکتب ارسطویی است که طبق آن، هر فضيلتی محدود به دو رذيله است، يکی رذیله افراط و ديگری تفريط. حد وسط آن‌ها حد اعتدال که فضيلت است. اين نظريه‌ مشهور در فلسفه اخلاق است و با بعضی تعبيرات دين قابل تطبيق است. اما اين ارزش چيست و از کجا پيدا شده است؟» 🔹 يک مسئله اينکه خود ارسطو اين را به چه عنوان مطرح کرده؟ آيا می‌گويد اين يک واقعيت عينی خارجی است که هرجا سه چيز باشد و چنين رابطه‌ای بينشان وجود داشته باشد که يکی مبدأ باشد و يکی منتها، حد وسط آن‌ها خوب است؟ اگر اين قاعده کلی است، سؤال اين است که دليل اعتبارش چيست؟‌ 🔹 ما مي‌گوييم اين قاعده بديهی نيست؛ حداکثر اين است که از آراء مشهوره است و مانند حسن صدق است. اما اين كه «هرجا بخواهيم خوب و بد را بشناسيم، بايد حد وسط بين دو چيز را در نظر بگيريم»، به چه دليل درست است؟ 🔹 اگر گمان کنيم که حد وسط، ملاک شناختن حقيقت يا ملاک تعيين ارزش‌هاست، هيچ کدام از اين‌ها دليل ندارد و آيات و روايات هم اين‌ را بيان نمی‌کند. اين همان است که در قرآن مذمت شده و می‌گويد:‌«يُريدُونَ أنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِکَ سَبيلاً» 🔹 اين راه نيست؛ بلکه بايد دید حق کدام است و بعد شناخت،با تمام قوت بايد آن را گرفت، حمایت کرد و تا آخرين نفس پيروی کرد.در اینجا حد اعتدال معنی ندارد.پس اعتدال، بعنوان يک قاعده درست است، اما نه قاعده‌ هستی شناسانه یا ارزش‌شناسانه؛ نه میتوان با آن حق و باطل را شناخت و نه فضيلت و رذيلت 🔹 ما اول خوب و بد و مصالح و مفاسد را شناختيم؛ سپس برای تامین همه مصالح، گفتيم رعایت حد وسط. پس حد وسط، مصلحت را به ما نشان نداد، بلکه ما برای اينکه بدانيم چگونه در جذب مصالح مختلف برنامه‌ريزی کنيم، بهترين راه حد وسط است که هریک را انتخاب کنيم تا از مصالح ديگر محروم نشويم. ✍ سیّدایمان بِیدُختی اندیشه جویان استاد حسن عباسی 📡 @Hasanabbasi_students