338.6K
سلام بزرگوار امیدوارم سلامت باشید من باشما در برنامه آشنا شدم تصادف کردم بنده لحظه ایکه سرم آسیب دید بدون کوچکترین دردی با یه سرعت عجیب اتفاق می‌افتاد اول از همه تمام لحظات مهم زندگیم احساساتم مثل یک نوار جلوم پخش شد انگار یکی یا خودم میگفت دیدی زندگی‌ای دنیاچقدر بی‌ارزش بود بعد از این دیدم یه جایی هستمتا چشم کار می‌کرد هیچینبود فقط همه‌جا سفیدی و نور بود و تمیز بود اونجا خیلی نسیم ملایم و لذت بخشی آمد خودم رو نگاه کردم دیدم بدن و دست و پا ندارم انگار فقط یه چشم یا دوربینم تنها چیزی که دیدم یکی بود دقیقا شبیه خودم با یه چهره آرام و مهربان اومد سمتم من هیچینمیگفتم اونحرف میزد گفت الان وقت تو نشده باید برگردی کلی کاررهست که باید انجام بدی حسم به کار خیر بود آنقدر اونجارو دوس داشتم به هیچ عنوان نمیخواستم برگردم یهو گفت به پدر و مادرت فکرکردی؟ همینو که گفتم خودم و خونین و مالین کنار خیابون پیدا کردم و با بدن درد شدیدی کهناشی از تصادف نبود انگار از برگشتم بود