لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
سلام خدمت استاد بزرگوار! ببخشید دو تا سوال داشتم بنده سالهای زیادی است که دو حاجت بزرگ را از خدا خواسته ام ولی حاجتم برآورده نشده، تصمیم گرفته ام دیگر دعا نکنم. ناشکری نمی کنم و از خدا هم گلایه ندارم. او خداست و خدایی می کند و من هم بنده رو سیاه او. اصلا دلم نمی خواد دیگه این دو حاجت را از او بخواهم با سختی نبودش هم می سوزم و می سازم چند سال پیش هم دست از دعا شستم و حاجتی را که سالها خواسته بودم و جواب نگرفتم، به فراموشی سپردم. آیا این مسئله اشکالی دارد؟ و دوم اینکه گاهی باورم نمی شود خداوند حاجات بزرگ را اجابت کند مثلا شفای بیمار یا سختی که من اصلا در آن دخالت نداشته ام اما سالهاست باید آن را تحمل کنم. حتی گاهی آنقدر این مسئله برایم غیر ممکن می آید که وقتی کسی بهم می گه برای فلان حاجتم دعا کن، دعا می کنم ولی باورم نمیشه اجابت بشه... نه اینکه نعوذ بالله آن را در شان قدرت خدا ندونم، یا ناامید از درگاه خدا نیستم اما به این نتیجه رسیدم که، خوب خدا صلاح نمی دونه پس برا چی دعا کنم و اصرار... می دونم خدا دعاهایی را که نمی کنه جبران می کنه ولی دیگه دلم نمی خواد اون چیز را از خدا بخوام، می گم به جای اون از خدا صبر می خوام یا استغفار می کنم یا برا فرج می کنم خلاصه اینکه تصمیم گرفتم دیگه برا حاجات دنیایی ام که خیلی بزرگ هستن دعا نکنم. خدا حاجات کوچک را زود اجابت می کنه اما حاجات بزرگ، خوب چکار کنم نمی ده، حتما یه چیزی می دونه که نمی ده پس برا چی اصرار کنم؟!!!