مادر دگر ،بهانه به دستت نمی دهم
یک لحظه کار،خانه بدستت نمی دهم
دستت شکسته و به سرم شانه می زنی
از این به بعد شانه به دستت نمی دهم
(آی جوونا! هیچی برا آدم سختتر از این نیست،آدم مریض داشته باشه، بعضیا منتظر مردنش باشن. خدا نکنه یه مادر، دیگه نتونه راه بره.انقدر بچه ها غصه میخورن.دیگه آخرین روزا نفس هاش صدادار شده بود. زنهای مدینه اومدن ملاقات فاطمه.کاش نمی اومدن. زینب دختر فاطمه ست. مظهر أدبه. تا جلوی در زنها رو بدرقه کرد.همونجا نشست شروع کرد گریه کردن.علی اومد، دخترم چرا گریه می کنی؟ نتونست جواب بده.حسن اومد گفت خواهر چی شده نتونست جواب بده.تا حسین اومد،گفت داداش به تو میگم. داداش، زنهای مدینه اومدن ملاقات مادر. اما جیگر منو سوزوندن. چرا؟
گفت: داشتن می رفتن، زیر لب به هم میگفتن دیگه فاطمه رفتنیه...
این دستت بیاد بالا بلند بگو یا زهرا..
#روضه حضرت زهرا سلام الله علیهادر قالب دستگاه # همایون گوشه شوشتری
#سید مجید بنی فاطمه
#فاطمیه
#فارسی
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir