👧🧒 ※ کلاس زبان نیلوفر در کیفش را باز کرد. یواشکی به لقمه نان و پنیرش نگاهی انداخت. آهی کشید. این چندمین بار بود که؛ این کار را انجام می‌داد. زهرا که حواسش به نیلوفر بود، گفت:" چرا نگرانی؟" نیلوفر به زحمت آب دهنش را قورت داد و گفت:" هیچی، هیچی " زهرا گفت:" باشد ، اگر دوست نداری چیزی نگو!".... دانلود قصه بیست‌وپنجم رمضان، از سایت کودک منتظر : 👈 کلاس زبان Kids.montazer.ir