: «فقط یک چشم‌انداز در جهان هست و لاغیر» ✍ مدیر سابقه‌دار و استاد دانشگاهِ صاحب نامی بود در کسب و کار. آمده بود کمک مان کند در چینش اهداف و چارت تشکیلات. • از نگاه دانش ایشان نقطه‌ی شروع کار، بازنگری در چشم‌انداز بود! و سپس اهداف و .... بقیه‌ی راه! گفت:  چشم اندازتان ؟ گفتم:  مگر چند تا چشم‌انداز در جهان هست؟ با تعجب نگاهم کرد... • ادامه دادم: هیچ حرکتی در رحم انقلاب اسلامی صورت نمی‌گیرد مگر آنکه چشم‌اندازش را حکیمی که در نوک قلّه‌ی مقاومت ایستاده مشخص کرده است: «ایجاد استعداد و بسترِ آماده برای ظهور تمدن نوین اسلامی» • از دیدگاه من چشم انداز حرکتِ حتی یک جامعه کوچک مثل یک کارگاهی که دو تا کارگر دارد تا رهبر یک ملّت تا کسی که جهانی فکر می‌کند، اگر همین نباشد، همه‌ی عمرشان را باخته‌اند ! گفت: کاملاً برایم قابل فهم است. چه اهدافی در ذیل این چشم‌انداز تعریف می‌کنید؟ گفتم: اهدافی که هر مجموعه یا جامعه‌ای را حتی یک خانواده را در ذیل این چشم‌انداز حرکت می‌دهد قطعاً به تناسب جنس فعالیت آن فرق می‌کند. اما تمام اهداف ما بعنوان یک مرکز انسان‌شناسی در ذیل این دو تا هدف اصلی تعریف می‌شود: ۱ـ بالا بردن سطح شناخت مردم (ناس) از آن «خود»ی که قرار است به دولت صالحان وارد شده و به قدرِ پادشاه آن دولت، رشد کند. ۲ـ جهت‌دهی به نخبگان و مستعدانِ قدرتمندی که از میان همین گزینه اول جدا می‌شوند و می‌توانند در جهانِ آینده نقش رهبران آن دولت را ایفا کنند (پرورش "والقاده الی سبیلک" ). و لو اینکه این استعداد در خود ما نباشد ولی جهت که مشخص باشد مستعدانش مسیر را تحت ربوبیت خدا و امام‌شان طی خواهند کرد. • گفت: این هدف قابل آمارگیری نیست! و ارزیابی رشد یک کار کسب و کار، در محدوده‌ی آمار می‌گردد. • گفتم:  به همین علّت است که مرتب کردن چارت یک تشکیلات، باید هر روز مداوماً اتفاق بیفتد. √ یک تشکیلات پویای آخرالزمانی تشکیلاتی است که دائماً به تناسب دو فرمول مهم باید اولویت‌هایش را تعیین و فعالانش را چینش کند : ۱ـ زمان‌شناسی (که مهمترین فرمول است) ۲ـ قدرت و وسعت نفس رهبران تشکیلات و تمام اعضای آن. چهار ساعتی جلسه‌مان طول کشید. گفت : این دانش ما که در دانشگاه های اولِ اروپا کسب شده چگونه می‌تواند در استخدام دولت کریمه قرار بگیرد؟ گفتم : باید «بومی سازی» شود برای آن دولت. یعنی تمام این دانش باید برود حول محور پرورش «انسان تراز»  و تولید «جامعه انسانی تراز». اگر با «هدف گرفتن رشد بخش انسانی جامعه» به این دانش نگاه کنید، بسیاری از معادلاتش عوض می‌شود. بهتر است مدل این دانش را برای حکمرانی در جهان آینده بروز رسانی کنید، شاید شما اولین کسی باشید که بتوانید به این مدل‌سازی موفق شوید. • گفت:  اعتراف میکنم که همینطور است! و باید چند روزی روی همین موضوع تمرکز کنم تا بتوانم برای چارت یک تشکیلات تمدنی کمکتان کنم. • چقدر بزرگ بود این جان و چقدر وسیع بود این روح که به سرعت حرکتش از «انتهایِ دانشی که محوریتش منافع بخش طبیعی انسان» بود بسمت بومی سازی این دانش برای جهانی که محورش «رشد بخش انسانی» آدمهاست شروع شد. این یعنی... این جان، سیّال است و جاری! و جاری شدنش در جهانِ آینده هیچ سخت نیست! @ostad_shojae | montazer.ir