📝 | قضایای زمان حضرت (ع) ✍️ داستان حضرت (ع) همانند حضرت آدم(ع) است. زمانی که حضرت (ع) آن خواب را دید، حضرت یعقوب(ع) به او گفت: این خواب را برای تعریف نکن؛ و الّا دست به اقدام علیه تو می‌زنند. ✍️ سؤالی که این‌جا به ذهن می‌رسد، این است که چرا یوسف(ع) بر خلاف دستور ، خواب را برای خود تعریف کرد؛ این‌جا می‌تواند از مواردی باشد که هر دو، به عمل کردند. ✍️ یعنی جناب (ع) بر اساس رسالت خودش لازم بود به فرزندش دهد «لاتَقصُص ... فیکیدوا» اما دیگر حضرت(ع) نگفت این کِید، خوب است یا بد؛ شاید کِیدِ خوب باشد. حضرت (ع) هم باید به وظیفه‌اش عمل می‌کرد. به او می‌گوید: به این کِید وارد شو، چون دین آن را لازم دارد. ✍️ بالأخره یوسف(ع) کید کردند. آنچه که به ذهن فرزند (ع) خطور کرد، از ذهن آن‌ها هم گذشت. یوسف(ع) در بین برادران رأی نیاورد و این، پیشرفت را نشان می‌دهد که تجربه‌اش بالا رفته بود. ✍️ در زمان ریاست حضرت (ع) برادرهایش نیز آمده و پس از شناسایی، تحت او قرار گرفتند. در این برهه بود که برای اولین بار، جریان دینی دارای رسمی شده و یک پیامبر، حکومت را به دست گرفت. 📌 ادامه گزارش در لینک زیر:👇 🌐b2n.ir/561083 🆔 @Tarikh_org