🎙
خاطره حاج قاسم سلیمانی از سوءقصد به جان سیدحسن نصرالله
🏷 بخش دوم
🔹هواپیماهای
#اِمکا یعنی هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیل پیوسته روی آسمان ضاحیه، سه تا سه تا پرواز میکردند و بر همهی رفتوآمدها کنترل
#دقیق داشتند؛ حتی از یک موتورسیکلتی که تردد میکرد نمیگذشتند.
🔸️ساعت دوازده شب، ضاحیه سوتوکور بود و اصلاً انگار در آنجا، در آن قلب
#ضاحیه که مرکز
#اصلی حزبالله بود هیچکس زندگی نمیکرد. توافق کردیم از این نقطه به ساختمان دیگری منتقل بشویم و منتقل شدیم.
#فاصلهی زیادی هم بین آن ساختمان و ساختمان دیگر نبود.
🔹️وقتی منتقل شدیم بهمحض اینکه داخل آن ساختمان شدیم،
#بمباران دیگری صورت گرفت و کنار همان ساختمان را زدند.در همان ساختمان صبر کردیم، چون در آنجا خط امن داشتیم و نباید ارتباط
#سید و مخصوصاً ارتباط
#عماد قطع میشد.
#مجدداً بمباران دیگری صورت گرفت و یک پل را در کنار این ساختمان زدند.
🔸️احساس میشد که این دو بمباران، زدن
#سومی هم دارد و ممکن است به این ساختمان برسد. در آن ساختمان فقط سه نفر بودند: من و سید و عماد. لذا تصمیم گرفتیم از این ساختمان هم بیرون برویم و به سمت ساختمان دیگری رفتیم. آمدیم بیرون، ما سه نفر، هیچ
#خودرویی نداشتیم، ضاحیه تاریک تاریک و در سکوت کامل بود. فقط صدای هواپیماهای
#رژیم بالای سر ضاحیه میآمد.
ادامه دارد...