هر گاه تنهایی ات را به فریاد درونت می سپاری و مرا می خوانی تا یاریت کنم... هر گاه صدای خاموش (خدایا...)ی قلبت را به سوی درگاهم روانه می سازی... فرشته های من به رویا میسپارند خواهش یک لحظه فریاد تو را، که ایکاش میتوانستند دمی نیایشت را به تجربه آورند!!! از چه غمگینی؟؟؟  دل سپرده بودنت را تاب نمی آوری؟؟؟ میهراسی؟؟؟ به آغوشم بسپار هراست را، تا تو را با خود به مزرعه خلقت ببرم و داستان عاشق شدنم را برایت زمزمه کنم...