من آمده ام باز که سربار تو باشم دیده به ره دیدۀ ستّار تو باشم هستی بدهم بر در خوبان حریمت تا مشتری چشم خریدار تو باشم رانِ ملخی را به سردست گرفتم تا مور شده دعوتِ دربار تو باشم ماه رمضان می رود ای کاش که یک شب مهمان به سر سفرۀ افطار تو باشم تبدیل کنی سیّئه را با حسناتت هرگاه دخیلِ درِ ابرار تو باشم یاربّ مددی تا به ره قافلۀ عشق خاک قدمِ قافله سالار تو باشم کن مرحمتی یاد کنم ظهر عطش را لب تشنه ثنا گوی علمدار تو باشم تاجیک «ساده» @osvenews_ir