📚 ✓ #تمام_زندگی_من
🖊 ✓ #طاها_ایمانی
🔍 ✓ #قسمت_بیست_و_هفتم
📍
جلوه تمام عیار دنیا
چند روز بعد دوباره اومدن سراغم... این بار واضح برای معامله کردن بود...
بهم گفتن که من یه زخم خوردهام... و اگر باهاشون همکاری کنم یه تیر و دو نشانه... هم انتقامم رو میگیرم و هم هر چی بخوام برام مهیا میکنن...
کار، موقعیت اجتماعی، ثروت، جایگاه... حتی اگر بخوام از لهستان برم و هر جای دنیا که بخوام زندگی کنم... زندگی خودم و پسرم رو تضمین میکنن... و دیگه نیاز نیست نگران هیچ چیزی باشم...
در خواست هاشون ردهبندی داشت ...
درجه اول، اگر فقط زندگیم رو تعریف کنم و اجازه بدم اونها روش مانور کنن و هر چی میخوان بگن ...
درجه دوم، همکاری کنم و خودم هم توی این سناریو، نقش بازی کنم...
درجه سوم، خودم کارگردان این سناریو بشم و تبدیل به پرچم دار این حرکت علیه ایران بشم...
و آخرین درجه، برائت از اسلام بود...
اگر نسبت به اسلام اعلام برائت کنم و بگم پشیمون شدم... تبدیل به یه قهرمان بین المللی میشم... بهم مدال شجاعت و افتخار میدن... زندگیم رو چاپ میکنن ... ازش فیلم یا سریال میسازن ...
حتی توی سازمان ملل و مدافعان حقوق بشر بهم پیشنهاد جایگاه کاری کردن...
به خاطر استقامتی که به خرج داده بودم... و رد کردن تمام اون فرستادهها ... حالا به یکباره ... قدرت، ثروت، شهرت... با هم به سمت من اومده بود... هر چقدر من، بیشتر سکوت میکردم و فکر میکردم ... اونها برگهای بیشتری رو برای وسوسه و فریفتن من، رو میکردن ...
- من برای همکاری، یه دلیل میخوام ... شما کی هستید؟ و از این کار من چه سودی میبرید که تا این حد براش خرج میکنید؟...
ادامه دارد...
➕ به #اون_ور_آب بپیوندید 👇
🆔 @Oun_Vare_Ab