📚 ✓ 🖊 ✓ 🔍 ✓ 📍 جلوه تمام عیار دنیا چند روز بعد دوباره اومدن سراغم... این بار واضح برای معامله کردن بود... بهم گفتن که من یه زخم خورده‌ام... و اگر باهاشون همکاری کنم یه تیر و دو نشانه... هم انتقامم رو می‌گیرم و هم هر چی بخوام برام مهیا می‌کنن... کار، موقعیت اجتماعی، ثروت، جایگاه... حتی اگر بخوام از لهستان برم و هر جای دنیا که بخوام زندگی کنم... زندگی خودم و پسرم رو تضمین می‌کنن... و دیگه نیاز نیست نگران هیچ چیزی باشم... در خواست هاشون رده‌بندی داشت ... درجه اول، اگر فقط زندگیم رو تعریف کنم و اجازه بدم اونها روش مانور کنن و هر چی می‌خوان بگن ... درجه دوم، همکاری کنم و خودم هم توی این سناریو، نقش بازی کنم... درجه سوم، خودم کارگردان این سناریو بشم و تبدیل به پرچم دار این حرکت علیه ایران بشم... و آخرین درجه، برائت از اسلام بود... اگر نسبت به اسلام اعلام برائت کنم و بگم پشیمون شدم... تبدیل به یه قهرمان بین المللی میشم... بهم مدال شجاعت و افتخار میدن... زندگیم رو چاپ می‌کنن ... ازش فیلم یا سریال میسازن ... حتی توی سازمان ملل و مدافعان حقوق بشر بهم پیشنهاد جایگاه کاری کردن... به خاطر استقامتی که به خرج داده بودم... و رد کردن تمام اون فرستاده‌ها ... حالا به یک‌باره ... قدرت، ثروت، شهرت... با هم به سمت من اومده بود... هر چقدر من، بیشتر سکوت می‌کردم و فکر می‌کردم ... اون‌ها برگ‌های بیشتری رو برای وسوسه و فریفتن من، رو می‌کردن ... - من برای همکاری، یه دلیل می‌خوام ... شما کی هستید؟ و از این کار من چه سودی می‌برید که تا این حد براش خرج می‌کنید؟... ادامه دارد... ➕ به بپیوندید 👇 🆔 @Oun_Vare_Ab