وزیر هارون الرشید از کنار قبرستان رد می‌شد؛ دید بهلول، استخوان‌ها را در قبرستان جابجا می‌کند و دنبال چیزی می‌گردد. گفت: بهلول! اینجا چه می‌کنی؟ بهلول گفت:‌ آمده‌ام این‌ها را از هم جدا کنم. فرق بگذارم بین وزیر، رئیس، امیر ،تاجر، حمّال و ... می‌خواهم ببینم داخل این‌ها کدامشان وزیر است! هر چه نگاه می‌کنم می‌بینم تمام مثل هم هستند.این‌ها بی‌خود در دنیا بر سر همدیگر میزنند. 🔅@p_shahidbeheshti313