تو مدرسه و همه جای فضای مجازی هر جا میرم حرف از اعتکاف و راهیان نوره ... بعد پدر مادر من اجازه نمیدن با دوستم تا حرم امام رضا که پیاده 20 دقیقه راهه برم ... ظهر که مدرسه ام شبا هم نمیزارن برم مسجد ... مدرسه اردو شبانه گذاشته نمیزارن برم ... حتی نمیزارن تنهایی از مدرسه برگردم ... من ادم نیستم انگار خواسته ندارم ... فکر میکنن همه چی به اینه که شکمم سیر باشه پول داشته باشم لبای تنم باشه و هر غذایی خواستم بخورم ... فکر نمیکنن من به یه چیزایی علاقه دارم و دلم میخواد یه جاهایی برم ... میدونم دوستم دارن و نگرانمن ولی با این طور ابراز علاقه دارن اذیتم میکنن ، ناراحتم میکنن ، اگه عقل نمیداشتم و فکر نمیکردم مثل خیلی از دوستام این کارشونو به پای بی فکری و دوست نداشتنشون میزاشتم و میگفتم منو نمیخوان و میخوان زجرم بدن ... هعی خدا صبرررر ... ° ° براشون توضیح بده ک نگرانیشون رو از روش درستی نشون نمیدن