مانند سایر افراد با آنها رفتار می‌کرد و حتی سهم آنان از بیت‌المال را نیز پرداخت می‌کرد، اما آنگاه‌که این افراد تبدیل به یک "جریان سازمان‌یافته‌ی معاند" شدند، پیامبر نیز به‌شدت با آنها برخورد کرد.   🔹 انقلاب اسلامی، و مواجهه با این دسته از افراد ۱۴ قرن بعد از انقلاب نبوی، انقلاب اسلامی ایران نیز در مرحله‌ی دولت‌سازی و جامعه‌سازی، با همین سه دسته از افراد مواجه است: "اصحاب راستین انقلاب اسلامی"، که با باور تام و تمام به خط انقلاب، در همه‌ی شرایط، در کنار "رهبران انقلاب اسلامی" قرار گرفتند و با کار و تلاش شبانه‌روزی، کار انقلاب را به پیش بردند؛ "ضعیف‌الایمان‌هایی" که به دلیل هوای نفس، دنیاطلبی یا ترس از دشمن، در رخدادها و حوادث تاریخی، پایشان لرزید و یا دست از انقلابی‌گری برداشته و تبدیل به یک انسان  خنثی شدند، یا حتی به سمت دشمن، میل پیدا کردند؛ 🔹و "انقلابی‌نمایی‌هایی" که شعار انقلاب داده و می‌دهند و عکس آن عمل می‌کنند. «کسی خیال نکند که مسأله‌ی نفاق مربوط به صدر اسلام یا مربوط به اوج انقلاب بود، نه، همه‌ی ما، من و شما در معرض این امتحان در تمام حالات هستیم، یک حقیقتی مطرح می‌شود که این حقیقت ممکن است با گوشه‌ای از احساسات و دریافتهای ما ناسازگار باشد: یا با خودپرستی ما، یا با ادعاهای درونی ما، یا با علمی که برای خودمان قائلیم، یا برای سابقه‌ای که برای خودمان می‌شناسیم، مثلاً باسابقه‌ی مبارزه، یا با توقعی که نسبت به شخصیت خودمان داریم، این ناسازگار است، در مقابل این حقیقت چه‌کار خواهیم کرد؟ هم می‌توان پا گذاشت روی این احساس غلط و درک باطل و تسلیم شد و حرکت کرد و در راه این حقیقت رفت، و هم می‌توان تسلیم نشد، بلکه تسلیم آن احساسات غلط درونی شد، که اگر این کار انجام گرفت آن‌وقت: «فزاد هم الله مرضا» دائم این حالت دومی یعنی نفرت و جدائی، ایجاد می‌شود و کار را به‌جاهای بسیار دشوار خواهد رساند.»(۱۳۷۰/۰۸/۲۹) انقلابی‌نماها سعی می‌کنند با ایجاد شایعه، شبهه، سیاه‌نمایی و لجن‌پراکنی، در دل مردم و جامعه، "ناامیدی" به وجود آورده و نسبت به راهی که انتخاب کرده‌اند، تشویش ایجاد کنند. این جریان را باید شناخت و نسبت به حربه‌های آنان آگاه بود. هرچند که «مردم قبول نمی‌کنند این را. حالا ممکن است کسی خیال کند که در مردم تأثیر می‌گذارد؛ نه، مردم آگاهند، می‌فهمند، نمی‌پذیرند این حالت را.»(۱۳۹۶/۱۰/۰۶)