مطالعه کتاب «خداحافظ سالار» در فراکتاب:
www.faraketab.ir/b/21804?u=26609
۳۹۶ میلیون تومان جایزه برای ۴۰۰ نفر
زندگی نامه سردار شهید همدانی را رایگان بخوانید و در مسابقه شرکت کنید
معرفی کتاب خداحافظ سالار
کتاب خداحافظ سالار روایتگر خاطرات همسر سردار شهید حسین همدانی است که از تاثیرگذار ترین شهدای مدافع حرم مطهر حضرت زینب سلام الله علیها و با نام جهادی ابو وهب است. خاطرات زندگی پرفراز و نشیب بانو پروانه چراغ نوروزی از ابتدای کودکی شروع شده و تا لحظه شهادت حبیب مدافعان حرم در سال ۹۴ ختم می شود.
سردار سرلشگر شهید حاج حسین همدانی یکی از اعضای موسس لشکر انصار الحسین(ع) و از اولین فرماندهان سپاه استان های کرمانشاه و همدان در دوران مقدس است. ایشان از سال ۵۹ و روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی در جبهه بازی دراز استان کرمانشاه تا زمان شهادت در شهر حلب سوریه، در تمام جبهه های جهاد و نبرد علیه دشمنان و فتنه گران حاضر بوده اند. شهید حاج حسین همدانی در سال های اخیر به عنوان فرمانده سپاه محمد رسول الله استان تهران مشغول به فعالیت بودند و در نهایت به عنوان فرمانده راهبردی نیروهای ایرانی در سوریه؛ هنگام نبرد با تروریست های تکفیری داعش به فیض شهادت نائل آمدند.
شرکت در مسابقه کتابخوانی خداحافظ سالار
جوایز مسابقه بزرگ کتابخوانی «خداحافظ سالار» به ترتیب ۵ جایزه ۱۰ میلیون تومانی، ۸ جایزه ۵ میلیون تومانی، ۱۶ جایزه ۳ میلیون تومانی، ۲۷ جایزه ۲ میلیون تومانی، ۶۵ جایزه ۱ میلیون تومانی و ۱۱۴ جایزه ۵۰۰ هزار تومانی خواهد بود.
جهت دریافت سوالات و شرکت در مسابقه به آدرس
Ketabika.com/poll/۱۳۱ مراجعه کنید.
نویسنده کتاب خداحافظ سالار
نویسنده کتاب خداحافظ سالار حمید حسام است است که در این اثر، فراز و نشیب های زندگی یک شیرزن یعنی پروانه چراغ نوروزی را به تصویر می کشد.
آغاز کتاب خداحافظ سالار از سال ۹۰ و بحران سوریه و دمشق که در آستانه سقوط بود آغاز می شود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دهه ۴۰ ادامه می یابد. کتاب خداحافظ سالار حاصل ۴۴ ساعت مصاحبه با همسر شهید است که نوع روایت داستانی هیچ دخل تصرفی را در آن وارد ننموده است.
شهادت سردار همدانی
شهید همدانی همچنین جانشین قرارگاه امام حسین(ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بوده است که در حین انجام ماموریت مستشاری در سوریه به شهادت که آرزوی دیرینه اش بود رسید.
ویدئو معرفی کتاب خداحافظ سالار
بخشی از متن کتاب خداحافظ سالار
خواستگارها پاشنه در را ول نمی کردند، بیشترشان پولدار و آدمهای اسم و رسمدار بودند. از گاراژدار و راننده کامیون تا کارمند و بازاری. سرآمد آنها که خیلی سمج بود پسر یک خان معروف بود که گاراژ، ملک، باغ، مغازه و حیاط بزرگ را یک جا با هم داشت ما رفت و آمد دوری با آن ها در ایام عید داشتیم و آرزو می کردیم که عید برسد و برویم حیاط زیبایشان را تماشا کنیم.
به جای سگ، گرگ جلوی درب بزرگ حیاط بسته بودند و به اصطلاح پولشان از پارو بالا می رفت. پدرم به این وصلت راضی بود. اما مادرم می گفت: «این پول و پله، پروانه را خوشبخت نمیکنه.»
من در اتاق بغلی فالگوش ایستاده بودم و می شنیدم که مادرم میگفت: «داماد من حسینه. حسین همه جوره، تیکه تن ماست.» و پدرم جواب می داد «حسین پسر خوبیه، خواهرزادمه، بزرگش کردم، هیچ مشکلی نداره، اما دست و بالش خالیه.» و مامانم صدایش را بلندتر میکرد «دو رکعت نماز حسین به یه دنیا پول میارزه، من راضی به وصلت با غریبهها نیستم. اصلا جواب خواهرت رو چطور می خوای بدی؟ میخوای بگی که برای پول، پروانه رو دادم به غریبهها؟!»
دانلود رایگان کتاب خداحافظ سالار (نسخه pdf)