(ملک الموت)
هنگامی که ملک الموت به سراغ شخص
محتضر میآید تا او را قبض روح کند
شخص محتضر متوجه نیت و قصد او
میشود به همین خاطر به او میگوید:
یک سال به من مهلت بده تا بروم
بدهکاریهایم را بدهم، حلالیت بطلبم
کارهایم را بکنم، وصیت بکنم
قرضهایم را پرداخت کنم
✸ ملک الموت در جواب او میگوید:
سالها بر تو گذشت و کاری نکردی
میگوید: یک ماه مهلت بده
ملک الموت میگوید:
ماهها بر تو گذشت و کاری نکردی
میگوید: یک شبانه روز مهلت بده
ملک الموت میگوید:
شبانه روز بر تو گذشت و کاری نکردی
شخص محتضر میگوید:
یک ساعت مهلت بده
ملک الموت میگوید:
ساعتها بر تو گذشت و کاری نکردی
مهلت نمیدهد جان و او را میگیرد
✸ ملک الموت فقط به یک نفر مهلت داد
و او هم حضرت نوح علیهالسلام بود
حضرت نوح شیخ الانبیاء بود و ۹۵۰ سال
مردم را به دین خدا دعوت کرد
او در لحظه احتضار از عزرائیل تقاضایی کرد
و گفت: به من اجازه بده تا از آفتاب به سایه بروم
✸ عزرائیل اجازه داد حضرت نوح بعد از
اینکه پایش را از آفتاب به سایه گذاشت
به ملک الموت گفت: میدانی برای چه
این تقاضا را از تو کردم؟
ملک الموت گفت: نه
✸ حضرت نوح فرمود:
برای اینکه میخواستم به تو بگویم
تمام عمر من که ۲۵۰۰ سال طول کشید
به همین مقدار که پایم را از آفتاب به سایه
گذاشتند، گذشت.