#تشرفات
#امام_زمان
جعفرنعلبنداصفهانی
عنایت_امام_زمان_به_زوار_سیدالشهدا علیهماالسلام
#بخش_دوم
فردا كه رفتم، همه را به همان صورت انسان ديدم. بعد از اين سفر چند سفر ديگر مشرّف شدم، باز هم در روز عرفه مردم را به صورت حيوانات مختلف و در غير آن روز به همان صورت انسان مى ديدم، به اين سبب تصميم گرفتم ديگر براى عرفه مشرّف نشوم چون اين امور و وقايع را براى مردم نقل مى كردم، طعن و بدگويى مى كردند و مى گفتند: براى يك سفر زيارت رفتن، چه ادّعاهایی مى كند و لذا من به كلّى نقل اين وقايع را ترك كردم تا آن كه شبى با عيالم مشغول غذا خوردن بودم، ديدم صداى در بلند شد. رفتم و در را باز كردم، ديدم شخصى مى فرمايند: حضرت صاحب الامر- عجّل اللّه فرجه- تو را طلبيده است. به همراه ايشان تا در مسجد جمعه رفتم، ديدم منبر بسيار بلندى در صفّه اى بود و آن حضرت- صلوات اللّه عليه- بالاى منبر تشريف داشتند؛ آن صفّه هم پُر از جمعيّت بود و آنها در لباس عامّه مانند شوشترىها بودند. من متفكّر شدم از ميان اين جمعيّت، چگونه مى توانم خدمت ايشان برسم. پس به من توجّه فرمودند و صدا زدند: جعفر بيا! من تا مقابل منبر رفتم. فرمودند: چرا آن چه در راه كربلا ديدى، براى مردم نقل نمى كنى؟
عرض كردم: آقا! من نقل مى كردم، از بس مردم بدگويى كردند نقل آنها را ترك كردم.
فرمود: تو كارى به حرف مردم نداشته باش، نقل كن آن چه ديدى،
نقل كن تا مردم بفهمند كه ما چه نظر مرحمت و لطفى با زائر جدّم حضرت سيّد الشهدا- صلوات اللّه عليه- داريم.
@panahema