📜شعر عارفانه "در وادیِ عرفان او ، ديدار مهدی را بجو" از خود گذر كن حاجيـا، فارغ ز دام و دانـه شو پَر كش سوی نور خـدا، بر گِــردِ آن پروانه شو از رنگ ها خود را بشو، رنگ خـــدایی را بجو كم كن تو از خود گفتگو، با ما و من بيگانه شو كن جامه‌ی عصيان به در، اِحرام طاعت كن به بر ويران شو از پا تا به سر، خود گنج آن ويرانه شو شـو مُحـــرمِ الاّ و لا، در ســايه‌ی شـــاه وِلا فارغ ز کل ماسـوا، سوی طواف خانــه شـو تا باريابی در حـرم، بگذر تو از اين بيش و كم دل پاک كن از هر صَنَم، مشغول صاحبخانه شو قدري بيفشـان آبِ رو، در زمزمش دل را بشو رُو از صفـا كن سویِ او، دُردانه شو، دُردانه شو سعیی كن از اوج صفـا، تا قُله‌ی مهــر و وفـا در حالت خوف و رجـا، دُردانه‌ی يكــدانه شو در وادی عرفــان او، ديدار مهــدی را بجـو در هِجر آن روی نكو، مجنون شو و ديوانه شو در هِجر بی تابت كند، تا پُر تَب و تابت كنـد كز عشق سيرابت كند، پيمانه شو، پيمانه شو چون آمدی در كوی او، تا بلكه بينـی روی او مهــرِ رخ دلجوی او، بی خوف و آزادانـه شو خواهی شوی در مشعرش، تا باريابی بر دَرش نجوا كنان از كوثرش، جامی بزن مستـانه شو آنگـه بميــدانِ منــا، از سر بِبـَر كبـر و ريا يـار ذبيــح كربـلا، در جنگِ با بيگانــه شو نوري ز دشتِ نينـوا، تابيـده در ارض و سمـا پیوسته می آيد نـدا، پروانه شو، پـروانه شو گر سویِ جانِ جان شوی، قربانیِ جانان شوی خواهی كه جاويـدان شوی، قربانیِ جانانه شو هادی تو نالان كو به كو، كن روز و شب ها جستجو زان بی نشانِ خوبرو، چون اُستُن حَنّـانِه شو 🌾حاج هادی سلطانی شیرازی🌾 📚کانال پند عارفانه (شعر، نصایح، ادعیه) @pand_arefaneh 🌹