📚
#داستانک
دخترک با پیراهن توربافش از آغوش پدر پایین آمد. من، آن سوی خیابان، رو به رویشان ایستاده بودم.
-بابا، قول بده امروز زود برگردی، بعدش با هم بریم اون عروسک آستین پفی رو بخریم!
مرد پیشانی دخترک را بوسید:
-باشه نخودچی. زود میام. به اتوبوسه هم میگم قول بده که امروز خیلی تند ِتند حرکت کنه و من رو زود برگردونه.
راننده چراغهایم را روشن کرد و بوق زد. دخترک و مرد به من نگاه کردند. راننده شیشهام را پایین کشید:
-بیا بالا دیگه! دیر شد.
مرد که از پلههایم بالا آمد، دخترک هنوز جلوی در ایستاده بود.
آتش که از آسمان بارید، نه مرد به قولش عمل کرد و نه من.
✍️مولود توکلی
💠💠تقدیم به ۳۹ شهید بمباران کارخانه آلومینیومسازی اراک در ۱۳۶۵/۵/۵.
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
۱۳ روز مانده تا.....
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱
پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj