📚
#داستانک
بدونِ یک روز تعطیلی
تصمیم گرفتند اقتصادم را فلج کنند.
میدیدند من، پنج کارخانه بزرگِ هپکو، آلومینیوم، آذرآب، واگن پارس، ماشین سازی را در دل خود جای دادهام.
میدیدند تولید کننده لوکوموتیو، پروژههای نیروگاهی و پالایشگاهی، تجهیزات ماشین آلات کشاورزی و حفاری هستم.
میدانستند فرماندهان جنگیام نیز با کمک بچههای مهندسی و کارگرم، لشکری ایجاد کردهاند، با نام لشکر مهندسی رزمی ۴۲ قدر.
تصمیمشان را برای بیست و هشتمین بار، عملی کردند.
بمبها را روی سر مردم و کارخانههایم سرازیر کردند.
آن روز، پنجِ پنجِ شصت و پنج، زمانی که عقربهها خواستند بر روی اعداد نه و ۴۵ دقیقه خستگی بیرون آورند، به قدری غافلگیر شدم که نه آژیری به صدا درآمد و نه برق قطع شد.
چهار فروند جِت جنگی عراقی، در ارتفاع پایین فرزندانم را به زیر رگبار کالیبرهای خود گرفتند.
۸۷ نفر از فرزندان من_ اراک_ به شهادت رسیدند و ۲۹۰ نفر زخمی شدند.
بچههای مهندسیام، دشمن بعثی متجاوز را در نیل به اهدافش، که تخریب روحیه مقاومت و اختلال در اقتصادم بود، ناکام گذاشتند.
آنها نه تنها عقبنشینی نکردند که حتی با همبستگی و همدلی و بسیج شبانه، برای بازسازی صدمات وارده، زنگ کارخانهها را ساعت ۷صبح روز بعد به صدا درآوردند.
نام پنج کارخانهام برای همیشه درتاریخ ماندگار شد، و روی مزار گلگون کفنانم نوشتند:
_محل شهادت: کارخانجات اراک
✍: لیلا جوخواست
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
۳۶روز مانده تا ...
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj