📚 مرد دستش را به دیوار اتاقک تکیه داد تا بایستد. رو کرد به رفقایش که مثل خودش از نفس افتاده بودند: -مگه نگفتید همه جنازه‌ها رو دفن کردیم؟! پس این کف دست بدون آرنج، این مچ پای بدون ساق، این ساعد بدون انگشت چیه که اینجاست؟! همه سر به زیر انداختند. یکی آهسته گفت: - جا موندن. اونقدر تعداد شهدا زیاد بود که نتونستیم بفهمیم هر کدوم این‌ها، تکه‌پاره‌های تن کدوم یکی بوده. کسی پرسید: -حالا چه کار کنیم؟ مرد نتوانست بایستد. دست‌هایش را به زانوهایش تکیه داد و خم شد. بغضی که از صبح بارها فرو خورده بود، روی صدایش جاری شد: -همه رو در یک قبر دفن کنید؛ بدون نام، گمنام. ✍️مولود توکلی تقدیم‌ به مزار مطهری که در بمباران کارخانه‌های اراک در ۱۳۶۵/۵/۵ به نام شهید گمنام، پاره‌های تن چند شهید را در خود جای داده است. 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 ۳۴روز مانده تا روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj