_اقای داماد وکیلم؟ از جایش بلند شد و با پوزخند گفت: -نه حاج آقا! این دختری که این جا نشسته یه دخترِ مشکل داره. من راضی نیستم! این عقد حرومه حاج آقا! مردی که دیوانه وار می خواستمش مرا فلج کرده بود. کاغذ هایی از پاکت بیرون آورد و گفت: -ببینید حاج آقا! این صیغه نامه هاشه. نه یکیه و نه دوتا! ببینید... اینم عکسهاشه! نگا کن مامان! اینم عروس محبوبت! ببین با چند نفر دوست بوده و مثل بازیگران اون جوری عکسم گرفته. صدای پچ پچ تمام هفتصد نفر مهمانی که دعوت کرده بودیم در گوشم اکو می شد. من خوب نبودم؟ منی که محض رضای خدا یک دوست پسر ناقابل هم نداشتم صیغه ای بودم؟ فریاد به سمتم برگشت. چادر و تور وحشیانه را از سرم کشید و گفت: -لال شدی چرا؟ فکر کردی نمی دونم؟ فکر می کنی نفهمیدم سقط جنین داشتی؟ کاغذی را در صورتم پرت کرد و گفت -میخوای بگی دروغه؟ اینم آزمایش! بابا خم شده بود و عکس هایم را می دید.ناگهان بلند شد و صدای بلند سیلی در گوشم پیچید http://eitaa.com/joinchat/852754449Cfab3a7bc33