۹ سال بود از زندگیمون میگذشت و از بچه خبری نبود بخودم اومدم دیدم دارم میرم بعد از یه ماه خون گریه کردنام بلاخره شوهرم از یه خوشش اومد و قرار شد توافقی و بعد از بچه دار شدن خانمه بره دنیا رو سرم خراب شد شب عروسیشون به خواست همسرم رفتم شهرستان خونه مادرم که متوجه شدم یه جوری عجیب غریب شدم 😳....ادامه😱👇 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686 👆