هوالمتین
[هُنَرِ زایمان _ دوزَخِ عمّان]
تاملی بر حواشی ایجاد شده در راستای مهاجرت خانوادهی صادقی
🔻الگو قراردادن موارد "شاذ" و "نادر"، نهتنها باعث "فرهنگسازی" نمیشود، بلکه "دلزدگی" و "بیهویتیِ" مسئله را نیز دربر خواهد داشت. و اینکه گفته میشود مسئلهی سالمندی هرم سِنی ایران باید مورد توجه قرار بگیرد، بدین معنا نیست بانوی ۱۰فرزند را پشت دوربینهایتان قرار داده و هنر زاییدنش را در چشموچار مخاطب فرو بکنید. این نحوهی مواجهه با ماجرای "جمعیت" خود یک ضدفرهنگ است. مادری که تنها هنرش "زاییدن" بوده و با رسمیت شناختنش در رسانهی ملی، مشی و مرام بلاگری را نیز انتخاب میکند، یقینا نمیتواند الگوی مناسبی برای بانوان جامعه و مسئلهی "فرزندآوری" باشد.
🔻دغدغهی جمعیتِ ایران ابتدا باید به "گفتمان" تبدیل شده و سپس به فرهنگسازی منجر بشود؛ آنهم نه با پُر فرزندی، بلکه با تحلیلِ وضعیتِ زیست شخصی و اجتماعی در راستای خانوادهی معقول!
پس وقتی تعداد مجردهایمان سر بهفلک میکشد و سن ازدواج تا ثریا میرود، با پررنگ کردن چند خانوادهی پُر فرزند چه انتظاری دارید؟!
🔻
البته ناگفته نماند که "مادری" و "فرزندآوری" یقینا یک "هنر" است، اما میانِ مادری و "فررند-بلاگری" باید تفاوت قائل بود. وقتی صحبت از بلاگری با فرزند میشود، یعنی محور و نقطهی پرگار خودِ شخص قلمداد شده و موضوعیت بهشخص میرسد، نه به گفتمان و مسئله.
هزاران خانوادهی پر جمعیت در این کشور زندگی کرده و حتی فرزندان نخبهای را به جامعه معرفی میکنند، ولی هیچ رسانهی میلی و "نان بهنرخِ حاشبه خورانی" حتی یک تیتر هم برای آنها کار نمیکنند و مصاحبهای با آنها انجام نمیدهند، حالا چه شده برخی خبرگزاریها دایهی مهربانتر از مادر شدهاند؟ آیا با موضوعیت شخص در این حاشیه، گفتمانِ فرزندآوری و اندیشهی رهبری مبنی بر جوانی جمعیت به غیبت نمیرود؟ اینجا جوانی جمعیت تنها پر فرزندی معنا نمیشود که با خبرنویسی و "تیترنویسی" ، انشاء بهخوردِ مخاطب بدهید. مخاطب امروزی آگاه است و یقینا تفاوت اندیشهی ناب را با "بلاگری" تشخیص میدهد.
🔻 و متاسفانه آب را مهیا کردهاید و این از خدا خواستهها هم شناگری میکنند. خود کرده را که تدبیر نیست. ابتدا ایران را بهشت خوانده و دیگران را بهکم فرزندی متهم کردند! و فیالحال نیز با سفری پنهانی سر از عمّان درآوردهاند. و وقتی بوی کذبشان پیچید با بهانهی "پیشرف!"و استخارههای "بایرام لودری" توجیهی نامعقول سرهم کردند و دیگران را محکوم به قضاوت!
تا دیروز از اقصی نقاط فرزندانشان پست و استوری میگذاشتند و حالا مهاجرت را امری شخصی عنوان میکنند!
و البته یک ضلع این ماجرا هم مخاطبهایی هستند که با "دیدن" و پروبال دادن به فعالیتهای تهی از اندیشهشان در روند مشهوریتشان سهیم بودند.
این "منطقِ" بلاگریست که هرکجا منفعتی باشد آنجا ظهور میکنند و یکی از بارزترین مختصات بلاگری نیز "نفاق" است، که مصداقش را در سیروتطور بلاگرهای مجازی مشاهده میکنیم. این بزرگواران بهشت ایران را بهدوزخ عمان فروخته و نقاب از چهرهی رضایتمندیشان از سازوکار ایران برداشتند.
فردا هم اگر صحبت از عرقیجات صنعتیِ شفابخش دکتر داوود! و کشف حجاب بانوصادقی بهعلت برورت هوا و بادهای ملایمِ خلیجِفارسی آنهم از نوع سوئیسیاش بهگوشتان رسید تعجب نکنید.
و در آخر نیز امیدوارم این ماجرا عبرتی باشد برای قوهی عاقلهی فرهنگیمان که هرکسی را بیش از ظرفیتش بزرگ نکنند.
امیرحسناوصالی
#پاراگراف
🤗عضو پاراگراف بشوید. ⚘️👇
▣⃢🪴
https://eitaa.com/joinchat/2729640001Cb1d34d8ce8