▪️بسمه تعالی [تکّه‌هایی از یک استندآپِ غیر مسنجم] نقدی بر فیلم "تمساح خونی" 🔻"تمساح خونی" نه نان قصه‌ی نداشته‌‌اش را می‌خورد و نه نان تکّه‌های خنده‌دارش را، فیلم هرچه دارا از اسم و رسم "جواد عزّتی" است. او که در این چند سال اخیر به‌یک سوپر استار در سینمای ایران تبدیل شده است، مخاطب را مجاب می‌کند تا پای فیلم بنشیند و حتی به‌پلانهای غیر طنز نیز بخندد! _ با آن‌که در سالهای اخیر ژانر "کمدی" در ایران به "ابتذال" کشیده شده و فیلم‌ساز، "طنز" را صرفا در "شوخی‌های جنسی" و "واژه‌های ناصواب" خلاصه می‌کند و متاسفانه پر فروشی این آثار در گیشه نیز باعث شده است "امر کمدی" که ماهیتی "سیاسی" دارد به حاشیه رفته و ما با یک سینمای طنز منفعل در ایران همراه باشیم. 🔻وقتی می‌گویم "امر کمدی" ماهیتی سیاسی دارد یعنی "شب‌های برره"! این سریال پرطرفدار به‌خوبی نشان داد که طنز چگونه می‌تواند حاوی مضامین سیاسی_فرهنگی با زبان "کنایه" باشد. شب‌های برره به‌خوبی توانست مسئله‌ی سنت و تجدد را با فرم پایین برره و بالا برره به‌تصویر کشیده و بسیاری از ساختارهای غلط و مشهورات بی‌اعتبار را چالش بکشد. این خاصیت و ماهیت کمدی است که با زبان تضاد و عدم تناسب که در مسائل اجتماعی کاربرد دارد، حاوی مضامین جدّی شده و سالها در ذهن مخاطب به‌یک "روایت" تبدیل بشود. مشاهده می‌کردیم که دانش‌آموزان در دهه‌ی ۸۰ چگونه زبان برره به‌خود گرفته و اهل گردِ نخود دوبرره شده بودند! و سوال اساسی این‌جاست وه چرا در سال‌های اخیر، ما طنز و کمدی جریان‌ساز و تاثیرگذار نداریم؟ 🔻من موفقیت شب‌های برره را در "داستان" خود می‌دانم. وقتی سر و تَهِ داستان‌ت مشخص باشد، به‌راحتی می‌توان کمدی را در دل قصه جای داد و از مخاطب خنده گرفت. و مسئله‌ی حائز اهمیت این است که برای درک خنده، باید آن را در محیط طبیعی خود، یعنی اجتماع جای داد. و به‌قول هانری برگسون: [خنده باید پاسخگوی پاره‌ای از مقتضیات زندگی همگانی باشد. خنده باید مفهومی اجتماعی داشنه باشد.] و این مستلزم این این که زبان اثر ما باید زبانی مردمی و اجتماعی و باورپذیر در جامعه‌ی عرفی داشته باشد. ولی متأسفانه "تمساح خونی" فاقد این مسئله است، و شما با یک فیلم اجتماعی ایرانی مواجه نیستید. تمساح خونی اولین ضربه‌ی اساسی را از داستان نداشته‌اش می‌خورد. این‌که ۲نفر از طبقه‌ی پایین جامعه قمار بکنند و در قمار برنده بشوند و آخر سر هم بدانیم همه‌مان سرکار بوده‌ایم، داستانی نیست که مخاطب بتواند بعد از دیدن فیلم، خلاصه‌ی یک خطی‌اش را برایمان بازگو بکند. و ما حتی با عنوان فیلم یعنی "تمساح خونی" نیز متوجه نمی‌شویم که با یک اثر کمدی مواجه هستیم که حتی این اسم نشانه‌ای از طنز را در ذهن مخاطب متبادر نمی‌کند. پس وقتی داستان نداشته باشی، صحنه‌های کمدی هم پا درهوا و معلق می‌مانند و در متن قصه پیاده نمی‌شوند. 🔻ما در "تمساح خونی" با یک تقلید همه‌جانبه از سینمای سرگرم‌کننده‌ی هالیوودی مواجهیم‌. از گریم و طراحی لباس گرفته تا تعقیب و گریزهای خیابانی و کتک‌کاری‌های تکراری، همه و همه مارا یاد فیلم‌های مهیج هالیوودی می‌اندازند. اما با این تفاوت که در اینجا با داستان مواجه نیستیم و متأسفانه این امر فیلم را از زبان اجتماعی ایرانی نیز دور کرده است. "واژه" که اولین رکن کمدی محسوب می‌شود، وقتی می‌تواند مخاطب را همراه خود کند که نه تنها داستان را پیش ببرد بلکه با ساخت تضاد و تناقض مخاطب را غافلگیر کرده و به‌خنده وادارد. در حالیکه صحنه‌های کمدی در فیلم درست مثل تکه‌های یک استندآپ هستند که انگار به‌زور به‌هم پیوند خورده و به‌اجبار هم که شده مخاطب را بخنداند. و در وهله‌ی بعد "موقعیت" که دومین رکن کمدی است وقتی به‌دل می‌نشیند که در قصه و با ساختار منطقی ایجاد بشود و الا از وسط خیابان به پمپ بنزین رفتن و به‌یک باره از خانه‌ی همسر قبلی‌ات سردر بیاوری موقعیت طنز خلق نمی‌کند‌! 🔻اگرچه زوج "عزتی _ جمشیدی‌فر" تمامی باگ‌های فیلم‌ را به‌نحوی پر کرده‌اند و یقینا با فیلم پر فروشی هم مواجه خواهیم بود، اما با یک اثر کمدی قوی روبه‌رو نیستیم. موسیقی بد، بلند و خسته‌کننده‌ی فیلم نیز که گاهی باعث می‌شود برخی دیالوگ‌های طنز از مخاطب پنهان بماند، فیلم را در لحظاتی به‌نقطه‌ی صفر می‌رساند، و مخاطب مظلوم سینمای ما که تشنه‌ی "خندیدن" است از هر موقعیتی برای این امر استفاده کرده و با هر پلان بی‌ربط نیز می‌خندد! ما بیش از قبل به آثار طنز فاخر و تاثیرگذار نیازمندیم. و نکته‌ی اساسی در "تمساح خونی" این است که در مدار اعتدال حرکت کرده و قصد ندارد به‌هر نحوی مخاطب را بخنداند. ما یا یک اثر ظریف و معتدل مواجه هستیم که به‌شعور مخاطب احترام گذاشته و به‌جز یکی دوتا صحنه وارد واژه‌های جنسی و شوخی‌های مبتذل نمی‌شود. و این یک آغاز خوب برای جواد عزتی، این سوپر استار سینمای ایران است. امیرحسن‌اوصالی ▣⃢🪴📚 @paragraph_osali