دو روز دیگر تبلیغ من در استان سیستان و بلوچستان به پایان میرسد‌. در این ده دوازده روز سه کار عمده تبلیغی را جلو بردم: اول: با محوریت مرزبانی ها از بیش از 20 منطقه بازدید کردم. هفته ای که گذشت هر شب در یک نقطه مرزی و در کنار سربازان بدون هماهنگی قبلی با همان اوضاع واقعی خودشان خوابیدم. مشکلاتشان را از نزدیک دیدم و بسیاری از دغدغه هایشان را با یک همت ساده قابل حل و فصل میدانم. دوم: با حضور و گپ و گفت مفصل در میان مردم با هماهنگی کمیته امداد و با تزریق حدود بیست میلیون که از خیرین رسیده بود و طرح ساده ای که قبل از رسیدن به اینجا توسط یکی از عزیزان آماده شده بود بی سر و صدا اندک کمکی به 48 خانواده شیعه صورت پذیرفت (عمدتا اهدای پول مستقیم نبود! و با همکاری برخی نهادها مشکلاتی که به زعم مردم، میلیون ها پول نیاز داشت به سادگی مرتفع شد) این قصه هم فکر و مدیریت میخواهد! سوم: اما مهم ترین کاری که گمانم انجام شد یک کار پژوهشی شسته رفته به واسطه کمک جهادی سه مسئول بومی و دو کارشناس غیر بومی به واسطه شناخت مشکلات میدانی و مباحثه‌ با برخی نخبگان و مردم خوش فکر دو شهر زابل و زاهدان بود که به اختصار چهار توصیه فوری و عملیاتی از ظرفیت های حال حاضر موجود (نه تاسیسی و ساختاری) به مسئولین و بزرگان مرکزنشین و نمایندگانشان در این استان دارم. (دست من که به جایی نمیرسه و امیدی هم‌ندارم، اگر هم برسه به سبک همیشگی به ما جواب میدن آره خودمون میدونیم داریم فکر میکنیم ولی اگه کسی هست که میتونه منتقل کنه و پاسخ درخور بشنوه حاضریم به کمک تعدادی از مبلغین و شبکه ای از برخی نیروهای مردمی استان صفر تا صد کارها و پیشنهاداتی که از پسش برمیایم رو پیگیری کنیم!) به کار ما نمیشود کار کارشناسی شده اطلاق کرد اما حداقل در حد طرح بحث، محل دغدغه مردم اینجاست لذا بدک نیست اندک توجهی بشود! (یحتمل حرف های خطرناکی باشه اما صریح میگم)👇 ۱. اجرای درست " طرح رزاق " در حل کردن دو مسئله اساسی استان یعنی مسئله اشتغال و قاچاق تاثیر بسزایی خواهد داشت. یک سری از مسئولین و نمایندگان و باندهای فساد استان مانع جدی اجرای صحیح این طرح هستند. قوه قضائیه و قوه مجریه با تعیین و استقرار ناظران و نمایندگان ویژه ای این طرح را دقیق و بی زد و بند به مرحله اجرا برساند! با یک اطلاع دقیق حتی با محاسبه عددی عرض میکنم اوضاع مالی و وضعیت ناامیدکننده و کمر شکن مردم مرزنشین را تکان میدهد! این طرح هوشمندانه دولت، هرگاه در آستانه اجرا رسیده به واسطه سهم خواهی چند باند معروف استان که دیگر اسم هایشان را من هم فول شده ام و حمایت آقای x و y متوقف شده و ورود جدی میخواهد! ۲. ماجرای حقابه فراتر از یک چالش امنیتی-سیاسی در حال تبدیل شدن به یک بحران هویتی در سیستان است! البته که مربوط به این دولت و طالبان نیست ماجرا حتی از بهره برداری اشرف غنی هم شروع نشده، مفصل و پیچیده تر است اما مسئله ای که الان برای مردم سرخوردگی ایجاد کرده یک واکنش قاطع و اساسی برای آرام کردن و خواباندن غبار هیاهوی روانی معاندین میطلبد! مسئله کمبود آب سیستان که شغل کشاورزی مردم را نابود و دام هایشان را تلف کرده نیازمند یک کارگروه ویژه‌ی قوی و باصلابت برای پیشبرد کار است‌. حداقل توصیه میشود هیئت دولت با محوریت رییس جمهور در این ایام اوج گیری طوفان ها به این منطقه سفری داشته باشد و پای دردل این مردم وفادار بنشیند. افتخار ما این است که در فتنه اخیر تنها شهری که هیچ تحرکی علیه انقلاب نداشت همین زابل بود. استوری علی کریمی که نوشته بود "همه ایران سرای من است جز زابل" را اینجا با محجوب بودن و وفاداری مردم میفهمید. ۳. راهبرد وحدت به معنای بی تدبیری نیست! سپردن مرزها به برخی مردم اهل تسنن بلوچ آن هم در شرایط امنیتی فعلی اشتباه محض است! به نظر میرسد با این اوضاع اگر سپاه تجدید نظری نکند شاهد وخیم تر شدن تحرکات عبدالحمید باشیم. شاهد عینی ماجرا خودم هستم. تفاوت امنیت مرزها قابل انکار نیست. قاطعانه باید مرزها به دست نیروهای کارکشته‌ مرزی بیفتد. این مسئله شوخی بردار نیست. جای طرح مباحثی مثل نزدیکی دل ها و اینها حتی در یک مورد هم در این قصه خطاست! اینجا با استفاده از نیروهای بسیجی نباید جلو رفت‌. فساد و قاچاق و ارتباطات گروهک های تروریستی در برخی مرزها در حال اوج گرفتن است. نمیدانم مسئولین خبر دارند یا برایشان سوال شده یا نه: در همین سه مورد اخیری که مرزها از نیروهای این چنینی به نیروهای مرزبانی تحویل داده شد ما چند شهید دادیم؛ چرا؟! چون دیگر مماشاتی در کار نبوده! باید مرزها نظم و نسق بگیرد وگرنه زور عبدالحمید و پشتیبانی مالی اش از عده‌‌ی مشخصی که بهتر از من میدانید غیرقابل مهار خواهد شد‌.