🔴 کدام عقلانیت؟
🔸جامعه ایرانی اندیشهاش این است که حق را مستقل از انسان میداند و عقل انسان را نوری میداند که میتواند حق را بشناسد؛ عقل حکم نمیکند، اما حکم را میشناسد و این مسئله دانشی را پدید میآورد به اسم فقه.
🔸با حضور پوزیتیویسم که میخواهد جهان را محدود به شناخت تجربی و آزمون بکند، میبینیم که معنای عقل را به دنبال خودش محدود میکند و سبب میشود که حوزه علم نیز محدود شود و دیگر فقه، شریعت و متافیزیک را علم نمیداند، بلکه جزو هیومنیتیز یا انسانیات قرار میدهد.
🔸زمانی که عقلانیت پوزیتویستی افول کرد، رویکرد انتقادی به وجود آمد؛ این رویکرد انتقادی معتقد بود که عقل و علم برساخته است و عدهای میتوانند بر عدهای دیگر مسلط شوند؛ اما عقلانیت جهان اسلام میگوید که من و دیگری هر دو باید تسلیم حق باشیم؛ زیرا آرمان و ارزش و مبدأ و معادی وجود دارد که اگر خواستهها و اهوای انسانی حاکم شود، حتی اگر عقلانیتی هم در افق شناخت تجربی باشد، عقلانیت ابزاری را به اسارت میگیرد و اگر چیزی هم به اسم عقلانیت ابزاری میپذیرد، تحت تأثیر آن خواستهها است.
🔸اصلاً رویکرد اعتقادیای که پس از فروپاشی جریانهای پوزیتویستی شکل میگیرد، رسمیت بخشیدن به اراده هواست و مرجعیت میبخشد به این اراده برای تولید دانش؛ یعنی اراده انسانهاست که دانشها را میسازد، نه اینکه دانش و علم پیشران اراده باشد.
🔸اراده باید بر مدار حقیقت عمل کند و اراده است که عقل را میسازد؛ از اینرو تمدن اسلامی در حاشیه عقلانیت مربوط به خودش شکل میگیرد و یک تمدن ایدئولوژیک نیست، بلکه یک تمدن کاملاً علمی است.
💠
eitaa.com/parsania_net