💠 تعبیر فارابی و ابن خلدون از تفکر وارداتی
💢مسئله روشنفکری حاصل یک درد اجتماعی است و عملکرد روشنفکران محصول این درد است؛ منتهی درد و مرضی اجتماعی که وارداتی است. این مرض هم زمینههای درونی دارد و هم عامل بیرونی. وقتی یک میکروب بر جایی اثر میگذارد، باید ظرفیتی در آن باشد که این اثر را بپذیرد. این مرض تحت شرایطی تاریخی بهوجود آمد که در برابر آن میتوانست چند نوع مواجهه وجود داشته باشد.
🌀گاهی انسان متفکرانه به این مرض مینگرد و آن را مداوا میکند یا در جهت مداوای مرض ارگانیسمی فعال میشود و از درون عمل میکند. اما گاهی مرض چنان است که هوش از سر انسان میبرد و انسان را کاملا در یک موضع انفعالی قرار میدهد. در جریان منورالفکری کمتر آدمی هست که در ارتباط با جهان غرب، نوعی سلامت نسبی داشته باشد؛ این نشان میدهد که این بستر مرض است که این وضع را پیش آورده است.
❇️ در تیپبندی اجتماعی، بر اساس مدلهای مختلف تفکر و حوزههای وجودی و اگزیستانسی جوامع، بسته به نحوه شهود و مواجههای که با هستی خود دارند، جوامع مختلفی وجود دارد. در یک دستهبندی کلی، برخی جوامع رویکردی سکولار و دنیوی دارند و برخی رویکردی معنوی.
🔶 البته در رویکرد سکولار نیز همسانی وجود ندارد؛ برخی تنعمات دنیوی را میخواهند، برخی اقتصاد و برخی مسائل دیگر را. اینها بسته به زمینههای تاریخی مختلف هر جامعه و تئوریها و نظریههایی که درون خود آن جامعه وجود دارد، متفاوت میشوند. ولی در مواجهات فرهنگی میان جوامع گاهی حالتی پیش میآید که افراد یک جامعه دیگر خودشان نیستند.
🔺غربزدگی و استعمار از درون جامعه ما نیست ولی بخشی از زیستجهان ما شده، حتی بخشیهایی از جامعه و بهویژه سیستم تفکر ما را فلج میکند. نه اینکه در دوره جدید اندیشه و معرفتی وارد ایران نشد، بلکه در چنین شرایطی اندیشههای غربی وارد جامعه ما شد.
🔷 لذا روشنفکران حرفهای فلسفی هم که میزدند و تحلیلهای سیاسی هم که میکردند، مقلدانه بود؛ هم درد و هم درمان درد را از آن طرف گرفتند. نه اینکه دردمند نبودند، بلکه برای اینکه بفهمند دردشان چیست هم به آن طرف نگاه میکردند.
🔸ابنخلدون میگوید وقتی که یک قدرتی مقهور میشود، زبان، لهجه و خیلی چیزهای دیگرش تغییر میکند، شاید به بیانی ابن خلدون همان «جامعه مبدّله» فارابی را میگوید.
🎙
#استاد_حمید_پارسانیا
💠
@parsania_net