🔴 صبر و قیام در مکتب علوی علیه السلام
♦️به موازات استقرار کلمۀ توحید و ارزشهای دینی و اسلامی در حوزۀ فرهنگ، در حاشیۀ جریان کفر، جریان دیگری هم شکل میگیرد که جریان نفاق نام دارد، تعبیر قرآن این است که شما اسلام آوردید؛ ولی ایمان درون قلب شما راه پیدا نکرده است و هدف اجتماعی اسلام این است که توحید در سطح فرهنگ استقرار پیدا کند و دارای قدرت شود و تسلط شرک بر حوزۀ فرهنگ تمام شود و دست آن از قلمرو قدرت و سامان بخشیدن بهنظام زیست و زندگی مردم کوتاه شود.
♦️دین چیزی نیست که بتوان بر دیگری تحمیل کرد؛ اما میتوان از آن در عرصۀ فرهنگ، محافظت کرد تا دیگران، کفر و ارزشهای خود را بهعنوان یک امر مسلط در جامعه قرار دهند؛ اما فتح و پیروزی اسلام این کار را کرد.
♦️منافقین در نزد خداوند و بهلحاظ حقیقت فردی، از کفار هم بدتر هستند و در اسفل درجات دوزخ قرار دارند؛ اما تا زمانی که حریم اسلام را در قلمرو فرهنگ حفظ کند و در زندگی شخصی و خصوصی خویش کار خود را انجام دهد و شاید تجسس در کار او را هم جایز ندانند؛ اما چون ظاهر را نگهداشته است، از نظر اجتماعی جایگاهی دارد که این جریان در میان منافقین کسانی هستند که پوشش میبینند؛ اما بهدنبال بازگشت هستند.
♦️ابوسفیان باتوجهبه حوادثی که بعد از رحلت پیامبر بهوجود آمد... این مسأله را تشخیص داد، نزد مولا امیرالمؤمنین علی (ع) آمد و گفت که یا ابالحسن، آیا شما راضی هستید که از پستترین و پایینترین بیتهای قریش کسی بیاید و خلیفه شود و قدرت را بهدست بگیرد؛ درحالیکه این استدلالی است که عصبیت از آن میبارد و استدلال دینی نسبت به مسأله نیست، بلکه میخواهد مولا مقاومتی را دربرابر این جریان و حادثهای که رخداده است، بروز دهد و در ادامه گفت که ما در خدمت تو هستیم یا علی؛ چون فهمید که یک درگیری در مدینه کافی است تا این مردم به کفر بازگردند.
♦️مولای متقیان، تلاش بسیاری میکند تا مسألۀ امامت، خلافت و مسألۀ عدالت و امور دیگر محقق شود و تا جایی که توانست مقاومت کرد؛ اما وقتی که محقق نشد تلاش کرد تا اسلام و کلمۀ توحید در اعتلای خود باقی بماند؛ وقتی که امیر مؤمنان بعد از گفتوگو با حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از منزل بیرون آمد، از مأذنه صدای اذان بلند شد، مولا برگشت و عبارتی را بیان کرد که اگر من اقدام کنم دیگر از مأذنه هم صدایی نخواهد آمد و این سخن حضرت نشان میدهد که به چه دلیل مولا خار در چشم و استخوان در گلو دارد و نهتنها سکوت میکند، بلکه همراهی میکند.
♦️منتها ابوسفیان و بنیامیه بیکار نبودند و از خطاهایی که در مناسبات و روابط افراد شکل گرفت، استفاده میکردند تا آن ساختار پیشین قدرت را بازگردانند؛ اما در ذیل پوشش مفاهیمی که در حوزۀ فرهنگ بر آنها سنگینی میکرد، درصورتیکه میخواستند این مفاهیم و ارزشها را از حوزۀ فرهنگ و نمادهای اجتماعی حذف کنند.
♦️هنگامی که خلیفۀ سوم از میان بنیامیه به قدرت رسید، فرصت بسیار مناسبی را برای ابوسفیان و بنیامیه ایجاد کرد، درحالیکه بنیامیه خلیفۀ سوم را هم در خدمت قدرت خود به مسلخ بردند و حوادثی را بهوجود آوردند که نارضایتیهایی را ایجاد کرد.
♦️این درحالی بود که معاویه هم پشت خلیفه را خالی کرد، برای اینکه فکر میکرد نفر بعدی خود او است که به قدرت میرسد، درصورتی که مولا امیرالمؤمنین این خطر را بهخوبی تشخیص میداد و مانع از این بود که این شجرۀ خبیثه، ارتجاع و بازگشت علنی به حوزۀ کفر را بتواند محقق کند.
📌
متن گفتگو با استاد پارسانیا
💠
eitaa.com/parsania_net