💠 نظام مسائل شهید مطهری برای امروز نظام اسلامی؛
📌 اگر شهید مطهری اکنون حضور داشت، مسأله امروزش دیگر مارکسیسم نبود، بلکه بحث دفاع از عینیت و فهم حقیقت و نوکانتیها و شناسایی چالشهای جدی نظری سنت فلسفی امروز ما بود.
💢اگر مطهری اکنون حضور داشت چه چیزهایی برایش مسئله بود؟ مثلاً مطهری در دهه ۵۰ ضمن استقبال از اقبال یک مرتبه شروع به نقد میکند و یا در دهه ۴۰ بیشتر نگاه تعیینی دارد و بعد نگاه انتقادی مییابد.
🔹ابتدا نگاهش به شریعتی انتقادی نیست اما بعدها بحث فطرت را در برابر بحث بازگشت به خویشتن شریعتی مطرح میکند.
🔹با مارکسیست شدن مسلمانان و بازگشت آنان یک مرتبه بحث های سیاسی فروکش میکند و مسئله حرکت جوهری در برابر حرکت دیالکتیکی مطرح میشود و از این موضع وارد بحث میشود.
🔹 چالشهای حوزه حکمت اسلامی به لحاظ اندیشه اسلامی را می توان در سه سطح جهانی، جهان اسلام و ایران دید.
🔹مثلاً در دهه ۵۰ در سطح جهانی جریان پوزیتیویسم جریان غالب است و اگر به حوزه حکمت اسلامی بگویید چالشها آنها در این فضا چیست؟ ناخوانی با جریان پوزیتیویسم را میگویند.
🔹 البته باید توجه داشته باشیم که ما در دهه ۴۰ و ۵۰ مواجههی جهانی نداشتیم و با مارکسیسم مواجه میشدیم آن هم به این علت که از طریق شوروی وارد استانهای شمالی شد و بازتابی دارد.
🔹اولین مسائل ما در سطح جهانی مسئله فناوری و بعد دانشگاه بود که دارالفنون را درست کردیم و بعد مباحث حقوقی و بحث های فلسفی آنها خیلی دیرتر آمد.
🔹اولین بار سیرحکمت در اروپا را در دهه ۲۰ جناب فروغی مینویسد و قبل از او مرحوم شعبانی تاریخ فلسفه نوشته بود.
🔹در مشروطه بیشتر قدرت سیاسی و نظامی و این مسائل مطرح بود. آشنایی ما با غرب واژگونه بود. ذیل جریان اندیشه معرفتی غرب، صدر جریان ایران بود.
🔹یعنی در حالیکه یک تفکر یا مدرنیته باید با جریان اندیشههای فلسفی و هنری خودش بیاید و بعد انقلاب صنعتی و سیاسی آن اما ما ابتدا استعمار را میبینیم و بعد صنعت و در آخر متوجه لایههای عمیقتر نظری آن میشویم.
🔹 مسائل مطرح در سطح جهان عقلانیت مدرن و ویژگیهای آن است. یعنی مرگ متافیزیک، سوبژکتیو شدن معرفت و تاریخی شدن آن و غیره است. هرمنوتیکهای مفسر محور است.
🔹حوزه ارتباطات است که در حال اصل قرار گرفتن است و جای متافیزیک را گرفته است. بحث ساختارگرایی و پساساختارگرایی است.
🔹آن چیزی که در جهان مدرن میبینیم آلتوسر مطرح میکند و به دنبال آن جامعه/ فرد به صورت کنشگر/ ساختار مطرح میشود.
🔹یعنی با غلبه ساختارگرایی، به جای جامعه، ساختار میآید و به جای فرد،از عامل صحبت میشود و این مسأله از حوزه علوم ادبی شروع می شود.
🔹اگر اقتضائات حکمت صدرایی را دنبال کنید، اندیشه دقیقاً واژگونه میشود.
🔹یعنی مطهری اجازه نمیدهد که بحث عامل و ساختار جای فرد و جامعه را بگیرد.
🔹در حوزه تفکر فلسفی ساختار روابط است و رابط نمیتواند ذات ایجاد کند بلکه ذات، رابط را ایجاد میکند.
🔹در واقع مرگذات و ذاتگرایی که در آنجا رخ میدهد را او قبول نمیکند.
🔹ما با دیدن ذاتهای جدید، حکایت از ذوات جدید میکنیم. لذا اگر ساختاری را میبینیم که قابل تقلیل به ذوات ما نیست، میفهمیم که یک کل دیگر و ذات دیگری غیر از ذات افراد وجود دارد که با همه ترکیب شده است.
🔹یعنی در نگاه مطهری به دورکیم که برای جامعه وجودی قائل است، کل به عنوان یک ساختار دیده نمیشود بلکه کل به عنوان یک ذات دیده میشود و ساختار در حاشیه آمدن ذات است.
🔹بحثهایی که در تئوریهای زبانی وجود دارد که قاعدتاً چالشهای جدی است که مواجهه با اندیشههای آن سوی آب بیشتر میشود. شهید مطهری باید وارد این بحثها میشد.
🔹مثلاً آن موقع علامه طباطبایی با هگل و مارکسیسم از طریق ادبیات عرب آشنا میشود اما شهید مطهری هگل را از طریق استیس و ترجمه آقای عنایت میشناسد.
🔹مطهری نقطه فلسفی آن را میگیرد و بر آن تأمل میکند. آنجا مواجهه مستقیم نداریم اما اکنون فرق کرده است.
✍🏻
#استاد_حمید_پارسانیا
💠
@parsania_net