حمید پارسانیا
#کلیپ 🔰ایدئولوژی #اعتقاد #فرهنگ #هویت #استاد_پارسانیا 💠 @parsania_net
🔰 ایدئولوژی 🔸دانشمند یهودی نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمد و پرسید: آیا خدایی را که عبادت می‌کنی، دیده‌ای؟ 🔸همانند اینهایی که دین را مصداق بیگانگی می‌دانند؛ چه به صورت جامعه شناسانه یا روانکاوانه می‌گویند: دین مخلوق خودشان است و شیئی مستقل از خودشان را گرفته‌اند و بر آستان آن سر می‌سایند. 🔸اینجا دین می‌شود ایدئولوژی؛ در اینجا ایدئولوژی معنای سلبی و منفی دارد؛ یعنی به اصطلاح سیاسی و اجتماعی اینگونه است، اما در فارسی معنای خوبی پیدا کرده است که شاید مرحوم شریعتی با این رویکرد استفاده کرد و بعد در آثار دیگران نیز به کار گرفته شد؛ هرچند در همان معنای منفی و سلبی نیز به دلیل کارکردی که دارد، نگاه مثبتی به آن کرده‌اند. 🔸به هر حال ایدئولوژی، علم نیست، ایدئولوژی حقیقت ندارد، ایدئولوژی یک برساختی برای یک مقصدی است که ممکن است رهایی بخشی نیز داشته باشد؛ اما آیا این خوب است یا بد؟ همین سؤال نیز نوعی ایدئولوژی است؛ بدین جهت گفته می‌شود: انسان را از ایدئولوژی، گریزی نیست و به این لحاظ تقسیم بندی‌های بعدی را انجام می‌دهند. 🔸ایدئولوژی، حکایت از واقع به معنای حقیقی ندارد و نقش علمی در آن وجود ندارد و یک امر ارزشی است؛ حالا به صورت مستقیم ارزشی است مثل بایدها و نبایدها؛ یا گزاره راجع به هست‌هاست؛ اما ملاکی برای صدق و کذبش نیست و شما بر اساس ارزش‌های خودتان می‌پذیرید یا رد می‌کنید و اعتقاد است یعنی بر اساس اعتقاد پذیرفته می‌شود نه بر اساس حقیقت. 🔸اعتقاد می‌تواند به دو معنا به کار برده شود؛ گاهی عقد بین موضوع و محمول است، بنابراین علم نیز عقد هست یا در مرحله بعد، عقد دوم بین نفس انسان و صفحه نفس انسان است. 🔸گزاره‌های متافیزیکی به این دلیل که طبق رویکرد قرن 18 و 19 ساینس و علم نیستند و افراد براساس عقد دوم یعنی گرایش خودشان، آنها را می‌پذیرند، از این‌رو به هستی‌شناسی نیز ایدئولوژی گفته می‌شود. 🔸در فارسی گفته می‌شود: ایدئولوژی درباره بایستی‌ها و جهان بینی راجع به هستی‌ها سخن می‌گوید؛ بنابراین اینجا علم است و آنجا ایدئولوژی. 🔸درست است که جهان بینی درباره هستی‌ها سخن می‌گوید، اما در محیطی که علم، فقط به هستی‌های تجربی اطلاق می‌شود، هستی‌های تجربی، علم دانسته می‌شود و راجع به هستی‌های غیرتجربی صحبت کردن، ایدئولوژی است. 🔸گرچه گزاره‌ها، باید و نباید، تجویزی و انشائی نیست و راجع به هستی است؛ اما در آنجا عقد بین موضوع و محمول و روشی که راجع به آن سخن می‌گوید نیست و تنها به اعتقاد برمی‌گردد. 🔸گاهی در فضای مجازی گفته می‌‎شود: اعتقاد، چیز خطرناکی است و... حال آنکه گوینده در اینجا بین دو اعتقاد خلط می‌کند، ما در حوزه متافیزیک دو نوع اعتقاد داریم، اعتقاد پیوند قلب با آنچه که می‌دانیم که از سنج ایمان است و این اعتقاد باید براساس یک اعتقاد دیگر باشد که آن علم نظری است؛ یعنی پیوند بین موضوع و محمول، تابان باشد؛ برهان باشد؛ ظاهر باشد؛ آشکار باشد. 🔸در مرحله بعد، اگر اعتقاد دوم بر مدار اعتقاد اول بود؛ این اعتقاد، صحیح است؛ اما اگر بر مدار اعتقاد اول نبود؛ این برساخت است و یافتی در آن وجود ندارد و بعد چیزی که فرد، خودش ساخته، اله اوست و اگر به آن گرایش و اعتقاد داشته باشد و دنبالش کند، خودش را می‎پرستد. 🔸در این صورت، معبود، خود اوست و معتَقَدها، خداهایی هستند که خودش ساخته و وقتی که این خداها را بشکند، فکر نکند که موحد شده است؛ تازه به اینجا می‌رسد که او خودش همه کاره است و بت بزرگ میدان شهر، سازنده بت‌های قبلی است؛ یعنی نفس انسانی است که تسلیم شده و کسی که خود، راهی را نمی‌بیند؛ قصد دارد برای خود و دیگران، راهی بیابد. 💠@parsania_net