🕑 💠🌹💠 👌دوست داشت برای یک‌بار هم که شده با او خصوصی صحبت کند؛ اما نمی‌شد! 👣 همیشه همراهش می‌رفت تا اگر فرصتی دست داد، به‌ خواسته‌اش برسد. ⏳انتظارش، هر چند طولانی، بی‌فایده بود. بیش‌ از این طاقت نداشت. 💓 روزی دل‌ به‌ دریا زد و به آقا گفت: «آقا! می‌خواهم با شما جلسه‌ای خصوصی داشته باشم.» 🌹آقا لبخند زد و گفت: «وقت‌هایم در اختیار خودم نیست، همه را پیش‌فروش کرده‌ام!» 👌برای تمام شبانه‌روز برنامه داشت. 🎙بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان آقا 📗 این بهشت، آن بهشت، ص٢٣. 🆔 @partoweshraq