👌این طور بارم آورده بودند که بترسم... از همه چیز.
👴🏻 از بزرگتر که مبادا بهش بر بخورد،
👧🏻 از کوچکتر که مبادا دلش بشکند،
💔از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد،
👊 از دشمن که مبادا بر آشوبد و به سراغم بیاید.
🖊 یکی میگفت:
🔅منه در میان راز با کسی
🔅که جاسوس هم کاسه دیدم بسی
🖊 یکی میگفت:
🔅مکن پیش دیوار غیبت بسی
🔅بود کز پسش گوش دارد کسی
🖊 یکی میگفت:
🔅سنگ بر بادهٔ حصار مزن
🔅که بود از حصار سنگ آید
👌و...راحتتان کنم، همهاش نصیحت بود، همهاش نهی، هیچ کس هم نگفت چکار باید کرد.
🖊 یکی هم که از دستش در رفت گفت:
🔅ای که دستت میرسد کاری بکن،
🔅پیش از ان کز تو نیاید هیچ کار
⁉ و بالاخره نگفت چه کار؟!
⚠و این طور بود که هیچ چیز یاد نگرفتم از جمله مقاومت کردن را...
📙 همنوایی شبانه ارکستر چوبها | رضا قاسمی
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔:
eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
☕
#نوش_خوان