✌
#خاطرات_آزادگان
✈ از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند: در اردوگاه شما را شڪنجهتان میڪنند یا نه؟!
👥 همه به آقاسید نگاه ڪردند، ولی آقا سید چیزی نگفت!!
👨🏼 مأمور صلیب سرخ گفت:
⁉ آقا شما را شڪنجه میکنند یا نه؟! ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید!
‼آقا سید باز هم حرفی نزد!!
👨🏼 پس شما را شڪنجه نمیڪنند؟!
👌آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت!!
✍ نوشتند: اینجا خبری از شڪنجه نیست!!
👮افسرعراقی ڪه فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تو اتاق خودش گفت: تو بیشتر از همه ڪتڪ خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟!
🌷آقای ابوترابی برگشت فرمود: ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها ڪافر هستند. دو تا مسلمان هیچ وقت شڪایت پیش ڪفار نمیبرند!
👮 فرمانده اردوگاه ڪلاه نظامی ڪه سرش بود را محڪم به زمین ڪوبید و صورت آقا سید را بوسید. بعدش هم نشست روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد، می گفت شما الحق سربازان خمینی هستید!
🎤روایت در مورد
#سید_آزادگان_حاج_آقای_ابوترابی.
✋سلام بر آنهایی ڪه از همه چیز گذشتند تا ما به هر چه می خواهیم برسیم!
✋سلام بر آنهایی ڪه قامت راست ڪردند تا قامت ما خم نشود!
✋سلام بر آنهایی ڪه به نفس افتادند تا ما از نفس نیافتیم
🌷 یاران چه غریبانـه رفتند از این خانه...
🗓 ۲۶ مرداد
#سالروز_ورود_آزادگان سرافراز به میهن اسلامی ایران
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔
eitaa.com/partoweshraq
▶🆔
sapp.ir/partoweshraq