🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء 🛍️ کمک به نیازمندان 🌃 اکثرا شب ها این مواد غذایی را می‌بردیم و خیلی دقت می کرد تا کسی تو کوچه نباشد و آبروی آن خانواده نرود چون طرف مقابل خانم بود آقا سجاد وسایل را بمن می داد تا تحویل بدهم! 👧🏻 یک شب که برای تحویل هدایا رفتیم فاطمه رقیه توی بغلم خواب بود از طرفی گونی برنج هم سنگین بود بنابراین نتوانستم پیاده شوم به آقا سجاد گفتم شما برو. 🚘 کمی مکث کرد بعد پیاده شد درب صندق عقب ماشین را باز کرد گونی برنج را زمین گذاشت عینکش را برداشت و داخل جیبش گذاشت بعد زنگ خانه را زد!! 👓 از برداشتن عینکش تعجب کردم و به فکر رفتم. 💭 از این کارش دو منظور به ذهنم رسید: ۱. می خواست نامحرم را نبیند. ۲. می خواست خانم نیازمند وقتی بعدها او را در خیابان دید نشناسد و خجالت نکشد. 💭 دلیل دوم به ذهنم قویتر بود چون چشمان آقا سجاد آستیکمات بود و دید نزدیکش مشکلی نداشت. 👌🏻هیچ وقت از او نپرسیدم چرا اینکار را کرد چون منظورش را فهمیده بودم و او را بهتر از هر کسی می شناختم مطمئن بودم که میخواست آن خانم نیازمند او را نشناسد و خجالت نکشد. خیلی حواسش به همه چیز بود. 🎙️راوی: همسر شهید 🌷 #شهید_مدافع_حرم_سجاد_طاهرنیا 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq