🌍 داستانهای کوتاه جهان...!
💭 خرد و خرد ورزی
🌊 خرد و خردورزی کنارِ یک اقیانوس روبروی هم نشسته بودند. خرد زنانه به اقیانوس مینگریست و خردورزی مردانه.
خرد پرسید:
- تو چرا خرد میورزی؟
- چون راهِ زندگیام است!
- کدام راه؟
- همان که قرار است مرا به تعالی برساند و شاید هم نرساند!
خرد اندکی سکوت کرد و به فکر فرو رفت.
خردورزی پرسید:
- تو چرا خرد هستی؟
- چون راهی برای زندگی کردن ندارم. ایستا هستم و ساکن. بی هیچ جنبشی در درون یا بیرون. گیر کرده در تنگنایِ خیابانهای شلوغ و خونین! اما از فهم و آگاهیِ خودم در رنجم!
🌊 دوباره سکوتی دردناک حکمفرما شد. هر دو به اقیانوسِ بیکرانی نگاه کردند که موجهایش به ساحل میخورد و دوباره باز میگشت. خردورزی موجی بود که به ساحل میخورد و خرد موجی بود که به درونِ اقیانوس باز میگشت!
🖊 نویسنده: مهدی بردبار [اسپندیار]
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔
eitaa.com/partoweshraq
🆔
splus.ir/partoweshraq
#داستانک