👇پرونده‌ی سرویس اسکورت سلام من ثائر هستم و اینجا همچنان پرونده‌ست. ماجرای امروز، از مواردیه که تو ثانیه به ثانیه‌ش آرزو می‌کردم ایکاش همۀ اینها یک کابوس یا داستان تخیلی بود. پروندۀ چوب حراج تعداد قابل توجهی دختر نوجوان و جوان به حریم و حرمتشون. مثل بعضی از همین‌هایی که تو فضای حقیقی و مجازی میگن: تن خودمه و اختیارشو دارم. به نظر شما بیزینس جرمه؟ داشتن نمایندگی تو کشورای مختلف جرمه؟ گرفتن ویزای کار یا دانشجویی چطور؟ قطعا نه، هیچ کدوم اینها به خودیه خود جرم نیست، وقتی جرم میشه که قراره باهاش شرف و آبرویِ خودشون و هویت ایرانی بودنشون رو به آتیش بکشونن و بشن الگو و معرفِ ابتذال تو دنیا. امروز میخوام یه چیزی براتون بگم که به همه‌مون بربخوره. بخشی از برنامه ای که قرار بوده هویتِ بانویِ ایرانی رو با فحشا از بین ببره تا جامعه فاسد بشه. پروندۀ تعداد زیادی دختر و زن که خودشون رو به دیگران عرضه می‌کردن و خدمات جنسی میدادن. اول، تنها و یک نفره. بعد که امثال خودشون رو پیدا می‌کردن یه گروه می‌شدن. گروه می‌شد باند، باند شبکه و درنهایت یک صنعت. صنعت قاچاق دختران و زنان برای سرویس‌های جنسی و تولید محتوای پورن. متهم اصلیه پرونده فردیه به اسم مازیار و با دخترایی که تو فضای مجازی عکس و فیلم رقص و بدنشون رو منتشر کرده بودن ارتباط می‌گرفت و جذبشون می‌کرد. اوایل که دخترا هنوز خیلی دست به دست نشده بودن، چند روز و هفته به بهانۀ دورۀ آموزشی، خودش با اینها وارد رابطه می‌شد. آموزش چی؟ اینا قرار بود برن تو کشورای مختلف و خدمات جنسی بدن. تا اینجا رو نگه دارین. مازیار، تو بچگیش پدر و مادرش از هم جدا میشن و اون با مادرش میره آمریکا. روابط نامتعارفِ مادر، از مازیار یک فرد عقده‌ای با بیماری‌های روحی و روانی و جنسی می‌سازه. سال۲۰۱۱ که بیست و سه ساله بوده تو دبی با یه اکراینی آشنا و بعد شریک تجاری میشه. ایده‌ی سرویس اسکورت دخترای ایرانی رو این آقای اکراینی میده و مازیار استقبال می‌کنه و راه میندازه. از اونجایی که خودش درگیر بیماری جنسی و روحیه، یه روز که میره خونه شریکش، دست و پای اون و بچه‌هاش رو می‌بنده و جلوی چشمشون به مادر خانواده تجاوز می‌کنه. زندانی میشه و بعد مادرش میاد آزادش می‌کنه و میاد تهران و اینجا مستقلا شروع می‌کنه به شبکه سازی با همین دخترای تن فروش که یا در سطح شهر پیدا می‌کرده یا تو مهمونیای مختلط، یا فضای مجازی. شبکه‌ش سلسله مراتب و خدم و حشمی داره که کاملا سازماندهی شدس. یادتونه گفتم دخترایی رو که جذب میشدن، چندوقت پیش خودش نگه می‌داشت؟! تو این مدت انواع روابط رو به‌عنوان آموزش با اینا داشت و بعد که حسابی حیا و غیرت و شخصیت و آبروشون رو از دست می‌دادن و کلی عکس و فیلم ازشون جمع می‌کرد، معرفیشون می‌شدن به نمایندگی‌هایی که تو کشورا داشت. با روش‌هایی برای اینا ویزای دانشجویی یا کار می‌گرفت و می‌فرستاد مالزی و دبی و ترکیه و کشورای دیگه. وقتی میرسیدن مقصد، یک نفر اینها رو تحویل می‌گرفت، پاسپورت و مدارک ضبط می‌شد و می‌بردنشون یه هتل و بهشون اتاق می‌دادن. تیم عکاسی جنسی می‌ومد، از اینها برهنه و با ژست‌های خاص عکس می‌گ‌رفت و می‌ذاشت تو سایت تا مشتری ببینه و بپسنده و درخواست خدمات کنه. تو این مدت هم حق خروج از اتاق یا هتل رو نداشتن. بعد از تموم شدن ساعت سرویس دهی، مدیر هتل که با مازیار در ارتباط بوده میومد و گزارش کار ازینا می‌گرفت که چه خدماتی دادن. حالا چطوری شبکه لو میره؟ یکی از همین دخترا که میفهمه گیر چه شبکه‌ای افتاده و ته قضیه چیه میره به مازیار میگه من نمی‌خوام ادامه بدم و تو هم باید عکسامو از سایت پاک کنی. مازیارم اونو تهدید به قتل می‌کنه. این دختر میره پیش پلیس گذرنامه و مازیار و نحوۀ کارش و همه چی رو توضیح میده. پلیس سایت رو رصد می‌کنه و دخترایی که هنوز ایران بودن رو برای بازجویی میاره. با هوشمندی بدون اینکه کسی بفهمه خط و ربط‌ها رو پیدا می‌کنه، و موفق میشه مازیار رو بیاره ایران و دستگیرش کنه. بعد از مراحل مختلف و اعترافاتی که از مازیار می‌گیره، چند صد نفر هم که حالا خودشون باند و شبکۀ مستقل شده بودن دستگیر و محکوم میشن. این ارتباط‌ها کجا شکل می‌گرفت؟ تو بعضی از همین باشگاههای ورزشی و آموزش رقص و کلینیک‌های زیبایی و صفحات اینستاگرام. مازیار یه اعتراف داره که حال آدمو خراب می‌کنه، میگه می‌خواستم دخترِ ایرانی رو اینجوری و با این ابتذال به دنیا معرفی کنم. @parvande110